سناریو فیک : تظاهر
سناریو فیک : تظاهر
پارت 3
باهم زندگیه خوبیو شروع کردیم و باورم نمیشد که عاشق یه جن بشم اما چهرش منو دیگه از هر خیالی میبرد.
هر شب با من میخوابید حتی وقتی که باهم بیرون میرفتیم چون من فقط میتونستم اونو ببینم مردم فکر میکردن که دیوونه شدم و دارم با خودم حرف میزنم. اما اینطور نبود.
توی این مدت از خودش که رفته بود خونه ی مردم میگفت، یکم مسخره بود اما خب چون عاشقش بودم مجبور بودم به حرفاش گوش کنم.
اینا اتفاقا تموم شد و در اخر میخوام بگم که از این اتفاق هیچوقت باورم نمیشد که عاشق یه جنی بشم که تسخیر شده و وانمود میکنه که واقعیه.
پارت 3
باهم زندگیه خوبیو شروع کردیم و باورم نمیشد که عاشق یه جن بشم اما چهرش منو دیگه از هر خیالی میبرد.
هر شب با من میخوابید حتی وقتی که باهم بیرون میرفتیم چون من فقط میتونستم اونو ببینم مردم فکر میکردن که دیوونه شدم و دارم با خودم حرف میزنم. اما اینطور نبود.
توی این مدت از خودش که رفته بود خونه ی مردم میگفت، یکم مسخره بود اما خب چون عاشقش بودم مجبور بودم به حرفاش گوش کنم.
اینا اتفاقا تموم شد و در اخر میخوام بگم که از این اتفاق هیچوقت باورم نمیشد که عاشق یه جنی بشم که تسخیر شده و وانمود میکنه که واقعیه.
۲.۹k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.