ادامه پارت ۳۸
ادامه پارت ۳۸
برگشتم سمت ا.ت
میشه بری تو ماشین و روشن کنی؟
من لباسای جیمین و میپوشونم میام
ا.ت:سرمو تکون دادم و رفتم از اتاق بیرون و سوییچ و برداشتم و از پارکینگ بیمارستان ماشین و خارج کردم
گوشیمو برداشتم و شماره تهیونگ و از گوشی یونگی کش رفتم
با تردید تماس و برقرار کردم و گذاشتم دم گوشم..
جیمین:دکمه های لباسمو بستم
مثل همیشه چندتای اولیو باز گذاشتم
با کمک یونگی از روی تخت پایین اومدم و از اتاق رفتیم بیرون
داره با کی حرف میزنه؟
یونگی:نکنه تهیونگه
آره خب صدرصد اونه
وایسا بیرون ماشین
تا حرفش تموم شه بعد بریم
دختر خودسر قبلش میگفتی
ا.ت:صدای بم و خشنش تو گوشم پیچید
ا.الو
تهیونگ:پوزخندی زدم
از دستم تونستی فرار کنی
اما وای به حال روزی که باز به دستت بیارم
ا.ت:میخواستم ازت یه چیزی بپرسم
تموم سعیمو میکردم تا لرزش صدام پنهان بمونه
تهیونگ:بگو
ا.ت:میخوام از دست یونگی و جیمین...فرار کنم
تهیونگ:زدم زیر خنده...
یچیزی بگو باور کنم
ا.ت:باور کن
این دوتا دیوونن میخواستن..میخواستن
نفسمو فوت کردم
نمیخوام پیششون بمونم ته
میشه..میشه امشب تو رستورانی جایی ببینمت؟
تهیونگ:اونوقت چی باعث شد فکر کنی بهت کمک میکنم؟
ا.ت:از اونجایی که دوست دارم
تهیونگ:اوکی
باور کردم.
ولی خب مشتاقم حرفاتو بشنوم بدونم میخواستن باهات چیکار کنن
لوکیشن رستوران و برات میفرستم
خصوصیه پس کسی و همراهت نمیاری
ا.ت:لبخندی زدم
حتما..پس منتظرت..
تهیونگ:وای به حالت اگه نقشه باشه و بخوای گیرم بندازی
اونموقست که کار نیمه تموممو باهات تموم میکنم
ا.ت:بدنم از حرفش لرزید
ن.نگران نباش
منتظر میمونم تا شب
گوشیو غط کرد و منم غط کردم
سرمو محکم کوبیدم رو فرمون و نفسامو آزاد کردم
یونگی:کمک کردم جیمین و خوابوندم صندلی پشت
خودمم نشستم جلو
دفه دیگه سرت و میشکونی
چیشد؟
ا.ت:مکالممون و ضبط کردم
گوشی و دادم بهش
برگشتم سمت ا.ت
میشه بری تو ماشین و روشن کنی؟
من لباسای جیمین و میپوشونم میام
ا.ت:سرمو تکون دادم و رفتم از اتاق بیرون و سوییچ و برداشتم و از پارکینگ بیمارستان ماشین و خارج کردم
گوشیمو برداشتم و شماره تهیونگ و از گوشی یونگی کش رفتم
با تردید تماس و برقرار کردم و گذاشتم دم گوشم..
جیمین:دکمه های لباسمو بستم
مثل همیشه چندتای اولیو باز گذاشتم
با کمک یونگی از روی تخت پایین اومدم و از اتاق رفتیم بیرون
داره با کی حرف میزنه؟
یونگی:نکنه تهیونگه
آره خب صدرصد اونه
وایسا بیرون ماشین
تا حرفش تموم شه بعد بریم
دختر خودسر قبلش میگفتی
ا.ت:صدای بم و خشنش تو گوشم پیچید
ا.الو
تهیونگ:پوزخندی زدم
از دستم تونستی فرار کنی
اما وای به حال روزی که باز به دستت بیارم
ا.ت:میخواستم ازت یه چیزی بپرسم
تموم سعیمو میکردم تا لرزش صدام پنهان بمونه
تهیونگ:بگو
ا.ت:میخوام از دست یونگی و جیمین...فرار کنم
تهیونگ:زدم زیر خنده...
یچیزی بگو باور کنم
ا.ت:باور کن
این دوتا دیوونن میخواستن..میخواستن
نفسمو فوت کردم
نمیخوام پیششون بمونم ته
میشه..میشه امشب تو رستورانی جایی ببینمت؟
تهیونگ:اونوقت چی باعث شد فکر کنی بهت کمک میکنم؟
ا.ت:از اونجایی که دوست دارم
تهیونگ:اوکی
باور کردم.
ولی خب مشتاقم حرفاتو بشنوم بدونم میخواستن باهات چیکار کنن
لوکیشن رستوران و برات میفرستم
خصوصیه پس کسی و همراهت نمیاری
ا.ت:لبخندی زدم
حتما..پس منتظرت..
تهیونگ:وای به حالت اگه نقشه باشه و بخوای گیرم بندازی
اونموقست که کار نیمه تموممو باهات تموم میکنم
ا.ت:بدنم از حرفش لرزید
ن.نگران نباش
منتظر میمونم تا شب
گوشیو غط کرد و منم غط کردم
سرمو محکم کوبیدم رو فرمون و نفسامو آزاد کردم
یونگی:کمک کردم جیمین و خوابوندم صندلی پشت
خودمم نشستم جلو
دفه دیگه سرت و میشکونی
چیشد؟
ا.ت:مکالممون و ضبط کردم
گوشی و دادم بهش
۵.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.