پارت

پارت ۱۲
ویو تهیونگ
_رفتم و پوماد هارو آوردم و اومدم پیش جونگ کوک
_جونگ کوکی فکر کنم باید لباساتو دربیاری
+اوو نه من نمیتونم
_چه امروز چه یه روز دیگه این اتفاق میوفته پس زود باش بیب ندیدی دکتر چی گفت
+خیلی خب باشه رو به زیر دراز شدم و چشمامو بستم
_اروم از بالا شروع کردم به در آوردن لباساش وایی داشتم تحملمو از دست میدادم ولی الان وقتش نبود پس شروع کردم به زدن پوماد ها و دیگه اخراش بود که دیگه تحملمو از دست دادم و زبونمو کشیدم به رونش
+اه تهیونگ نکن
_ساری بیبی تحملم یهو از دست رفت
+اگه خودت تحمل نداری بگو یکی دیگه بزنه
_نه نمیشه فقط من باید تو رو تو این وضع ببینم نه کس دیگه دیگه ای پوماد و کامل زدم و یک دست لباس لش براش آوردم و کردم تنش و نشوندمش رو صندلی و موهاشو شونه کردم
+تو فردا میری سرکار
_نه کار و دادم دست یک فرد مطمعا باید بمونم پیش تو
+عالیه
_رفتیم شام خوردیم و بعد گرفتیم خوابیدیم
دیدگاه ها (۵)

پارت۱۲ویو تهیونگ صبح ساعت ۹_از خواب بیدار شدم دیدم گوشیم دار...

سلام دوستان میگم شما این آقا پسرو میشناسین اگه میشناسید بگین...

پارت ۱۱۲ساعت بعد بعد از ظهرویو تهیونگ_از خواب بیدار شدم دیدم...

پارت ۱۰ویو کوک+تهیونگ برو بگو جیمین بیاد تو _چشم قربان رفتم ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁸جونگکوک: خودت متوجه خطایی که کردی شدی.......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط