پارت

پارت ۱۰
ویو کوک
+تهیونگ برو بگو جیمین بیاد تو
_چشم قربان رفتم و به جیمین گفتم بیاد تو
+تهیونگ من شیر موز موخوام
_تو جون بخواه الان میرم برات بیارم و رفتم بیرون
۰جونگ کوکییی
+بله جیمینا
۰اشتی کردی مگه ندیدی باهات چیکار کرد
+تو میگی چیکار کنم جیمینا من عاشقشم ولی این آخرین شانسیه که بهش میدم
۰خیلی خب باشه ولی حواستو جمع کن دوباره اتفاق نیوفته
_بچه ها من اومدم نی شیرموز رو گذاشتم تو دهنش بعد از تموم شدن شیرموز لیوانو گذاشتم رو میز
+رفتم زیر پتو و گفتم
+من هنوز قهلم
۰هی یه کاری بکن
_منم رفتم زیر پتو و لباشو بوسیدم و آرامش حقیقی رو به هر دومون هدیه دادم و بعد چند دقیقه از بس خسته بودیم که خوابمون برد
۰دیدم بی حرکت شدن رفتم پتو رو کشیدم دیدم خوابشون برده
۰اووووه پای تهیونگ داره به جاهای بدی میخوره
۰خب جیمین تو دیگه باید بری تا بیشتر منحرف نشدی این دو عاشق هم آشتی کردن اومدن گرفتن تو اتاق من خوابیدن😂منم برم
(ساری بابت تاخیر تو دوره فشرده ورزشم)
دیدگاه ها (۸)

پارت ۱۱۲ساعت بعد بعد از ظهرویو تهیونگ_از خواب بیدار شدم دیدم...

پارت ۱۲ویو تهیونگ _رفتم و پوماد هارو آوردم و اومدم پیش جونگ ...

پارت ۹ ویو تهیونگ _دیدم یکی داره از خواب بیدارم میکنه جین بو...

پارت ۸۰صدا ها رو شنیدم رفتم دکتر خبر کردم و رفتم نگاهی هم به...

درخواستی ادامه تک پارتی تهیونگ که تو روز تولدش میبریش خونه ی...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲۴چند ساعت بعددیگه شب شده بودخدمتکا...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۹#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط