پارت ۱۰
پارت ۱۰
ویو کوک
+تهیونگ برو بگو جیمین بیاد تو
_چشم قربان رفتم و به جیمین گفتم بیاد تو
+تهیونگ من شیر موز موخوام
_تو جون بخواه الان میرم برات بیارم و رفتم بیرون
۰جونگ کوکییی
+بله جیمینا
۰اشتی کردی مگه ندیدی باهات چیکار کرد
+تو میگی چیکار کنم جیمینا من عاشقشم ولی این آخرین شانسیه که بهش میدم
۰خیلی خب باشه ولی حواستو جمع کن دوباره اتفاق نیوفته
_بچه ها من اومدم نی شیرموز رو گذاشتم تو دهنش بعد از تموم شدن شیرموز لیوانو گذاشتم رو میز
+رفتم زیر پتو و گفتم
+من هنوز قهلم
۰هی یه کاری بکن
_منم رفتم زیر پتو و لباشو بوسیدم و آرامش حقیقی رو به هر دومون هدیه دادم و بعد چند دقیقه از بس خسته بودیم که خوابمون برد
۰دیدم بی حرکت شدن رفتم پتو رو کشیدم دیدم خوابشون برده
۰اووووه پای تهیونگ داره به جاهای بدی میخوره
۰خب جیمین تو دیگه باید بری تا بیشتر منحرف نشدی این دو عاشق هم آشتی کردن اومدن گرفتن تو اتاق من خوابیدن😂منم برم
(ساری بابت تاخیر تو دوره فشرده ورزشم)
ویو کوک
+تهیونگ برو بگو جیمین بیاد تو
_چشم قربان رفتم و به جیمین گفتم بیاد تو
+تهیونگ من شیر موز موخوام
_تو جون بخواه الان میرم برات بیارم و رفتم بیرون
۰جونگ کوکییی
+بله جیمینا
۰اشتی کردی مگه ندیدی باهات چیکار کرد
+تو میگی چیکار کنم جیمینا من عاشقشم ولی این آخرین شانسیه که بهش میدم
۰خیلی خب باشه ولی حواستو جمع کن دوباره اتفاق نیوفته
_بچه ها من اومدم نی شیرموز رو گذاشتم تو دهنش بعد از تموم شدن شیرموز لیوانو گذاشتم رو میز
+رفتم زیر پتو و گفتم
+من هنوز قهلم
۰هی یه کاری بکن
_منم رفتم زیر پتو و لباشو بوسیدم و آرامش حقیقی رو به هر دومون هدیه دادم و بعد چند دقیقه از بس خسته بودیم که خوابمون برد
۰دیدم بی حرکت شدن رفتم پتو رو کشیدم دیدم خوابشون برده
۰اووووه پای تهیونگ داره به جاهای بدی میخوره
۰خب جیمین تو دیگه باید بری تا بیشتر منحرف نشدی این دو عاشق هم آشتی کردن اومدن گرفتن تو اتاق من خوابیدن😂منم برم
(ساری بابت تاخیر تو دوره فشرده ورزشم)
۵.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.