🔥🔥🔥🔥🔥🔥
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
#ازدواج_اجباری
پارت 9
از زبان ا.ت:
عروسی تموم شد و مهمونا کم کم رفتن نگاهی به عمارت انداختم کل سالت و همه جا کثیف بود یدفعه میا اومد طرفم و موهامو گرفت و کشید جیمین اونجا نبود.
میا: هوی هرزه ببین از تین به بعد تو خدمتکار من میشی هر چی بهت گفتم بدون هیچ اشتباهی انجام میدی و از این به بعد منو خانم صدا میزنی منم که چون یه هرزه ای همون هرزه صدات میکنم(پوزخند) فهمیدی؟(جدی)
ا.ت: بل...بله خانم
یدفعه جیمین اومد و میا ا.ت و پرت کرد زمین دستش رو به طرفش دراز کرد
جیمین: چاگیا داری چیکار میکنی؟
میا: جیمینا خورد زمین میخواستم کمک کنم بلند شه ولی هی باهام بدرفتاری میکنه من فقط میخواستم کمکش کنم(لوس و آروم)
جیمین: چاگیا تو نباید اینکارو کنی اون لیاقت مهربونیت هم نداره هوی هرزه هوس مردن کردی (یه سیلی به ا.ت میزنه)
میا:(پوزخند)
جیمین اومد از موهای ا.ت گرفت: هوی هرزه ازین به بعد خدمتکار این خونه میشی و دستورات میا هم اطاعت میکنی و رو حرفش حرف نمیزنی اگه ببینم یه کاری رو اشتباهی انجام دادی جوری میزنمت که هیچوقت یادت نره(تهدید آمیز _جدی) فهمیدی؟
ا.ت: بله چش..م ار.باب (اشک تو چشماش جمع شده و آروم)
جیمین: (موهاشو ول کردم ) چاگیا هر دستوری که دوس داری بهش بده و هر کاری میخوای باهاش بکن.
میا: ولی اذیت میشه(لوس)
جیمین: هه لیاقتش همینه (پوزخند و نگا به ا.ت)
میا: باشه جیمینی(لوسسسس)
از زبان جیمین:
ا.ت رو زمین بودو سرش پایین و به زمین نگا میکرد که یهدفعه از میز غذا خوری که کنارش بود.....
ادامه دارد.....
#ازدواج_اجباری
پارت 9
از زبان ا.ت:
عروسی تموم شد و مهمونا کم کم رفتن نگاهی به عمارت انداختم کل سالت و همه جا کثیف بود یدفعه میا اومد طرفم و موهامو گرفت و کشید جیمین اونجا نبود.
میا: هوی هرزه ببین از تین به بعد تو خدمتکار من میشی هر چی بهت گفتم بدون هیچ اشتباهی انجام میدی و از این به بعد منو خانم صدا میزنی منم که چون یه هرزه ای همون هرزه صدات میکنم(پوزخند) فهمیدی؟(جدی)
ا.ت: بل...بله خانم
یدفعه جیمین اومد و میا ا.ت و پرت کرد زمین دستش رو به طرفش دراز کرد
جیمین: چاگیا داری چیکار میکنی؟
میا: جیمینا خورد زمین میخواستم کمک کنم بلند شه ولی هی باهام بدرفتاری میکنه من فقط میخواستم کمکش کنم(لوس و آروم)
جیمین: چاگیا تو نباید اینکارو کنی اون لیاقت مهربونیت هم نداره هوی هرزه هوس مردن کردی (یه سیلی به ا.ت میزنه)
میا:(پوزخند)
جیمین اومد از موهای ا.ت گرفت: هوی هرزه ازین به بعد خدمتکار این خونه میشی و دستورات میا هم اطاعت میکنی و رو حرفش حرف نمیزنی اگه ببینم یه کاری رو اشتباهی انجام دادی جوری میزنمت که هیچوقت یادت نره(تهدید آمیز _جدی) فهمیدی؟
ا.ت: بله چش..م ار.باب (اشک تو چشماش جمع شده و آروم)
جیمین: (موهاشو ول کردم ) چاگیا هر دستوری که دوس داری بهش بده و هر کاری میخوای باهاش بکن.
میا: ولی اذیت میشه(لوس)
جیمین: هه لیاقتش همینه (پوزخند و نگا به ا.ت)
میا: باشه جیمینی(لوسسسس)
از زبان جیمین:
ا.ت رو زمین بودو سرش پایین و به زمین نگا میکرد که یهدفعه از میز غذا خوری که کنارش بود.....
ادامه دارد.....
۴.۲k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.