set me free P.t6💜
set me free P.t6💜
داشتم با آلیا موزیک میخوندم که یهو همون پسرو دیدم!
همونی تو پاساژ بهم برخورد کردیم از صندلی بلند شدم و بدون معطلی به سمتش رفتم
_عااا...سلام آقا!
جین برگشت سمت صدا و با دیدن همون دختر تو پاساژ تعجب کرد!
_اممم...سلام شما همون دخت....
_بله..بله خودم هستم از دیدنتون خوشحالم فقط....اسمتون چیه؟!
جین یا تای ابروش رو انداخت بالا و به لیا خیره شد و گفت:
_کیم سوکجین هستم و من افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟!
_پارک لیا هستم دختر صاحب این مهمونی.
با تموم شده حرف لیا با تعجب بهش خیره شد!
_وااااوو...!چه شب خوبی پر از اتفاق های هیجان انگیز.!
لیا نرم خندید و به پسر روبروش خیره بود تا اینکه دیجی موزیک برای رقص گذاشت!
همه زوج به زوج با هم میرقصیدن.
لیا که حوصلش سر رفته بود و بقیه خیره شده بود با حرف جین با ذوق بطرفش چرخید:
_خانم پارک افتخار میدین؟!
و به حالت کیوت جین دستشو جلو برد و سرشو خم کرد.
لیا تک خنده ای کرد و دستشو توی دست جین قفل کرد و تعظیم کوتاهی کرد و نزدیک جین شد.
جین دستشو دور کمر لیا قفل کرد و لیا دستشو روی کتف پهن پسر روبروش گذاشت و ملایم شروع به رقص کردن.
(میتونید از اهنگ بیلی ایلیش بنام no to time to dieبرای موزیک توی مهمونی گوش کنید)
.
.
.
.
صدای موزیک بلند بود و این اذیتش میکرد لیوان ویسکی رو تا نصفه سر کشید به و زوج هایی که در حال رقص بودن خیره شد.
پک سنگینی به سیگارش زد و تو افکار خودش غرق بود!
_زیاد بهش خیره شدی برات!(برادر)
به طرف صدا چرخید و هوسوک رو که جام شرابشو مینوشید خیره شد!
_بعضی وقتا بهت حسودی میکنم هوسوکاا...تو کیم یونهی رو داری ولی من.....
پوزخند صدا داری زد و لیوانشو سر کشید.
_هیچوقت آدما رو مقایسه نکن تهیونگ!
همه آدما مثل هم نیستن اینو نیشه فهمید!
.
.
شرایط:
نداریم✨
باورتون نمیشه جیهوپ هم وارد فیک شد؟!😃
تازه قراره کسای دیگه هم اضافه شن:)
داشتم با آلیا موزیک میخوندم که یهو همون پسرو دیدم!
همونی تو پاساژ بهم برخورد کردیم از صندلی بلند شدم و بدون معطلی به سمتش رفتم
_عااا...سلام آقا!
جین برگشت سمت صدا و با دیدن همون دختر تو پاساژ تعجب کرد!
_اممم...سلام شما همون دخت....
_بله..بله خودم هستم از دیدنتون خوشحالم فقط....اسمتون چیه؟!
جین یا تای ابروش رو انداخت بالا و به لیا خیره شد و گفت:
_کیم سوکجین هستم و من افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم؟!
_پارک لیا هستم دختر صاحب این مهمونی.
با تموم شده حرف لیا با تعجب بهش خیره شد!
_وااااوو...!چه شب خوبی پر از اتفاق های هیجان انگیز.!
لیا نرم خندید و به پسر روبروش خیره بود تا اینکه دیجی موزیک برای رقص گذاشت!
همه زوج به زوج با هم میرقصیدن.
لیا که حوصلش سر رفته بود و بقیه خیره شده بود با حرف جین با ذوق بطرفش چرخید:
_خانم پارک افتخار میدین؟!
و به حالت کیوت جین دستشو جلو برد و سرشو خم کرد.
لیا تک خنده ای کرد و دستشو توی دست جین قفل کرد و تعظیم کوتاهی کرد و نزدیک جین شد.
جین دستشو دور کمر لیا قفل کرد و لیا دستشو روی کتف پهن پسر روبروش گذاشت و ملایم شروع به رقص کردن.
(میتونید از اهنگ بیلی ایلیش بنام no to time to dieبرای موزیک توی مهمونی گوش کنید)
.
.
.
.
صدای موزیک بلند بود و این اذیتش میکرد لیوان ویسکی رو تا نصفه سر کشید به و زوج هایی که در حال رقص بودن خیره شد.
پک سنگینی به سیگارش زد و تو افکار خودش غرق بود!
_زیاد بهش خیره شدی برات!(برادر)
به طرف صدا چرخید و هوسوک رو که جام شرابشو مینوشید خیره شد!
_بعضی وقتا بهت حسودی میکنم هوسوکاا...تو کیم یونهی رو داری ولی من.....
پوزخند صدا داری زد و لیوانشو سر کشید.
_هیچوقت آدما رو مقایسه نکن تهیونگ!
همه آدما مثل هم نیستن اینو نیشه فهمید!
.
.
شرایط:
نداریم✨
باورتون نمیشه جیهوپ هم وارد فیک شد؟!😃
تازه قراره کسای دیگه هم اضافه شن:)
۳.۸k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.