set me free P.t7💜
set me free P.t7💜
_هیچوقت آدمارو مقایسه نکن تهیونگ!
همه آدما مثل هم نیستن اینو میشه کامل فهمید.!
تهیونگ به هوسوک نزدیک شد و گفت:
_آدما خودشون میخوان که مقایسه بشن پس مقصر این اتفاق ما نیستیم طرف دوس داره مقایسه بشه.
_حق با توعه میدونم تو چه دردایی کشیدی و این دردا تورو تبدیل به این ادم قوی کرده ولی بنظرت همین ادم قوی تا اخر میتونه قوی بمونه؟!هوم؟
تهیونگ دود رو وارد ریه هاش کرد و چند ثانیه نگه داشت و با فوت دود رو خارج کرد:
_خوبه که میدونی هوسوکاا اینم میدونی سوکجین اومده کره تا همچیو بدتر کنه؟!
هوسوک با بهت به طرف تهیونگ چرخید و جامشو تا اخر نوشید
_چی میگی تهیونگ چرت نگو!
تهیونگ پوزخندی زد و پکی به سیگارش زد:
_تازه میخواد بیاد شریک خانواده پارک بشه
هوسوک هیستریک خندید و زبونشو به لپاش فشار داد
_باید حواسمون باشه وگرنه من دیگه تحمل نمیکنم و یه تیر از کلتم رو روی سرش خالی میکنم!
تهیونگ و هوسوک داشتن باهم صحبت میکردن که صدایی که توی سالن پیچید باعث شد به سمت صدا برگردن
_خانم ها اقایون از شما خیلی ممنونم که اومدید این مهمونی و پارتی به مناسبت سالگرد شرکت خانواده پارک هست و همینطور از خانواده های کیم،جئون،لی،جانگ و مخصوصا اقای الکس...
تهیونگ با این جمله خشکش زد یعنی چی؟!الکس هم شریک پارک هست؟!
تمام وجودش خشم فرا گرفته بود حتما اون عوضی توی این مهمونی لعنت شده هست!
_الانم خانم پارک لیا برامون یک موزیک دلنشین میخونند تشویقشون کنید.
تمام مهمون ها دست میزدن و سوت میکشیدن
لیا وارد صحن شد و میکروفون رو دستش گرفت خیلی استرس داشت ولی بخاطر پدرش هم شده بود باید میخوند
ریتم شروع شده بود و بقیه اول دست زدن
لیا میکروفون رو نزدیک کرد و با صدای نازک و دلنشینش شروع به خوندن کرد
همه حیرت زده بودند!
تهیونگ چشماشو اروم بسته بود و به موزیک و صدای دلنشین لیا گوش سپرد.
جین تو حیرت بود و باورش نمیشد لیا بتونه انقدر خوب بخونه
.
.
.
شرایط:
نداریم😎🤘🏻
_هیچوقت آدمارو مقایسه نکن تهیونگ!
همه آدما مثل هم نیستن اینو میشه کامل فهمید.!
تهیونگ به هوسوک نزدیک شد و گفت:
_آدما خودشون میخوان که مقایسه بشن پس مقصر این اتفاق ما نیستیم طرف دوس داره مقایسه بشه.
_حق با توعه میدونم تو چه دردایی کشیدی و این دردا تورو تبدیل به این ادم قوی کرده ولی بنظرت همین ادم قوی تا اخر میتونه قوی بمونه؟!هوم؟
تهیونگ دود رو وارد ریه هاش کرد و چند ثانیه نگه داشت و با فوت دود رو خارج کرد:
_خوبه که میدونی هوسوکاا اینم میدونی سوکجین اومده کره تا همچیو بدتر کنه؟!
هوسوک با بهت به طرف تهیونگ چرخید و جامشو تا اخر نوشید
_چی میگی تهیونگ چرت نگو!
تهیونگ پوزخندی زد و پکی به سیگارش زد:
_تازه میخواد بیاد شریک خانواده پارک بشه
هوسوک هیستریک خندید و زبونشو به لپاش فشار داد
_باید حواسمون باشه وگرنه من دیگه تحمل نمیکنم و یه تیر از کلتم رو روی سرش خالی میکنم!
تهیونگ و هوسوک داشتن باهم صحبت میکردن که صدایی که توی سالن پیچید باعث شد به سمت صدا برگردن
_خانم ها اقایون از شما خیلی ممنونم که اومدید این مهمونی و پارتی به مناسبت سالگرد شرکت خانواده پارک هست و همینطور از خانواده های کیم،جئون،لی،جانگ و مخصوصا اقای الکس...
تهیونگ با این جمله خشکش زد یعنی چی؟!الکس هم شریک پارک هست؟!
تمام وجودش خشم فرا گرفته بود حتما اون عوضی توی این مهمونی لعنت شده هست!
_الانم خانم پارک لیا برامون یک موزیک دلنشین میخونند تشویقشون کنید.
تمام مهمون ها دست میزدن و سوت میکشیدن
لیا وارد صحن شد و میکروفون رو دستش گرفت خیلی استرس داشت ولی بخاطر پدرش هم شده بود باید میخوند
ریتم شروع شده بود و بقیه اول دست زدن
لیا میکروفون رو نزدیک کرد و با صدای نازک و دلنشینش شروع به خوندن کرد
همه حیرت زده بودند!
تهیونگ چشماشو اروم بسته بود و به موزیک و صدای دلنشین لیا گوش سپرد.
جین تو حیرت بود و باورش نمیشد لیا بتونه انقدر خوب بخونه
.
.
.
شرایط:
نداریم😎🤘🏻
۳.۰k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.