حیح گذاشتم
ات:فکر بد نکن
میگم تا وقتی که بری بریم رو تخت
جیمین:سkس کنیم
ات:اههه
بریم همو بغل کنیم 😊
جیمین:همین
ات:دستو بزار زمین
پاشو بریم
میرن تو اتاق تا شب تو بغل هم می خوابن وسایل جیمین رو اجوما جمع کرده ساعت 12 بود گوشی جیمین زنگ میخوره
جیمین:چته تهیونگ(خواب الود)
تهیونگ:ساعت خواب پاشو حاضر شو با راننده بیایین دنبالم
جیمین:وای انگار عروسی باشه
جیمین اماده میشه و میره بدون اینکه ات بیدار شه
*صبح*
ویو ات
از خواب پاشدم جیمین نبود خب دیگه رفته بود رفتم دست صورتمو شستم اجوما نبود حتی بقیه خدمتکار (گایز تو خونه جیمین اجوما فقط خدمتکار نیست بازم خدمتکار دیگه هم هستن اما زیاد نقش خاصی ندارن )صبحونه رو خودم درست کردم خوردم که یونا اومد پایین
یونا:ات صبحونه رو اماده کن
عه تو که خوردی
ات:خب
یونا:بی زحمت برای منم اماده میکنی
ات:اجوما بقیه خدمتکارا کو
یونا:مرخصین
ات:دست پا داری؟
یونا:ببخشید
ات:اگه داری برو صبحونتو اماده کن بخور
یونا:ات لطفا من باردارم
ات:اوففف خب
میره صبحونه یونا اماده میکنه میده بهش
بعد میره بالا تو اتاقش
ویو ات
من خر این عادت عنمو از اونی جینیم به ارث بردم همش باید دل رحم باشم مهربون باشم چقدر من خرم اخه اه نشستم رو تخت فیلم گذاشتم تو تلویزیون دیدم فیلمش 2 ساعت بود دیگه اخراش بود که صدای یونا💩اومد
یونا:اتتتتت
اتتتتتتتت
هی اتتتتتتتت
ات:چه مرگته بناللل
یونا:میشه بیای
ات میره تو اتاق یونا
یونا:میای بریم حموم
ات:بله😐😳
یونا:اخه حامله ام نمی تونم کمکم کن لطفا
ات:گمشو حموم
یونا:تو اول برو وان اماده کن
ات:چقد تو پرویی فقط بخاطر اون بچه های تو شکمت باهات کاری ندارما جیمین که نیست بچه هاتم نبودم خودم میکشتمت کبابت میکردم می نداختمت جلو سگ تل بفهمی به کی دستور میده عنتر
میره وان اماده میکنه ات یونا میاد تو وان
یونا:اب بکش موهامو
ات بر میداره سر یونا رو میکنه تو اب وان
یونا:قققققققققققق(صدای خفه شدنه😂🗿)
یونا:هعع بیشور چیکار می کنیی😳
ات:خودت گفتی اب بکش موهامو منم همین کارو کردم
یونا:میشه با لیف بشور بدنمو
ات مثل سگ داشت لیف میکشید یونا رو از عمد
یونا:حیون اروم تر
ات:مجبور نیستی به من بگی ببرمت حموم همینی که هست عقب مونده
یونا:اوف
تموم میشه حمومش
یونا:حلمو بده
ات حوله پرت میکنه تو صورت یونا . . . . . . . . . .
میگم تا وقتی که بری بریم رو تخت
جیمین:سkس کنیم
ات:اههه
بریم همو بغل کنیم 😊
جیمین:همین
ات:دستو بزار زمین
پاشو بریم
میرن تو اتاق تا شب تو بغل هم می خوابن وسایل جیمین رو اجوما جمع کرده ساعت 12 بود گوشی جیمین زنگ میخوره
جیمین:چته تهیونگ(خواب الود)
تهیونگ:ساعت خواب پاشو حاضر شو با راننده بیایین دنبالم
جیمین:وای انگار عروسی باشه
جیمین اماده میشه و میره بدون اینکه ات بیدار شه
*صبح*
ویو ات
از خواب پاشدم جیمین نبود خب دیگه رفته بود رفتم دست صورتمو شستم اجوما نبود حتی بقیه خدمتکار (گایز تو خونه جیمین اجوما فقط خدمتکار نیست بازم خدمتکار دیگه هم هستن اما زیاد نقش خاصی ندارن )صبحونه رو خودم درست کردم خوردم که یونا اومد پایین
یونا:ات صبحونه رو اماده کن
عه تو که خوردی
ات:خب
یونا:بی زحمت برای منم اماده میکنی
ات:اجوما بقیه خدمتکارا کو
یونا:مرخصین
ات:دست پا داری؟
یونا:ببخشید
ات:اگه داری برو صبحونتو اماده کن بخور
یونا:ات لطفا من باردارم
ات:اوففف خب
میره صبحونه یونا اماده میکنه میده بهش
بعد میره بالا تو اتاقش
ویو ات
من خر این عادت عنمو از اونی جینیم به ارث بردم همش باید دل رحم باشم مهربون باشم چقدر من خرم اخه اه نشستم رو تخت فیلم گذاشتم تو تلویزیون دیدم فیلمش 2 ساعت بود دیگه اخراش بود که صدای یونا💩اومد
یونا:اتتتتت
اتتتتتتتت
هی اتتتتتتتت
ات:چه مرگته بناللل
یونا:میشه بیای
ات میره تو اتاق یونا
یونا:میای بریم حموم
ات:بله😐😳
یونا:اخه حامله ام نمی تونم کمکم کن لطفا
ات:گمشو حموم
یونا:تو اول برو وان اماده کن
ات:چقد تو پرویی فقط بخاطر اون بچه های تو شکمت باهات کاری ندارما جیمین که نیست بچه هاتم نبودم خودم میکشتمت کبابت میکردم می نداختمت جلو سگ تل بفهمی به کی دستور میده عنتر
میره وان اماده میکنه ات یونا میاد تو وان
یونا:اب بکش موهامو
ات بر میداره سر یونا رو میکنه تو اب وان
یونا:قققققققققققق(صدای خفه شدنه😂🗿)
یونا:هعع بیشور چیکار می کنیی😳
ات:خودت گفتی اب بکش موهامو منم همین کارو کردم
یونا:میشه با لیف بشور بدنمو
ات مثل سگ داشت لیف میکشید یونا رو از عمد
یونا:حیون اروم تر
ات:مجبور نیستی به من بگی ببرمت حموم همینی که هست عقب مونده
یونا:اوف
تموم میشه حمومش
یونا:حلمو بده
ات حوله پرت میکنه تو صورت یونا . . . . . . . . . .
۱۰.۴k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.