عشق بی انتها ³
عشق بی انتها ³
+: ایییششش اوکی
۴ روز بعد
از زبان چه مین
امروز امروز چهارشنبه بود سرویسمون اومد دنبالمون با سه مین نشستیم تو ماشین سرویسمون هرچیز میشنید و به مامان بابامون میگفت و برای همین هیچ قت با سه مین تو ماشین حرف نمی زدیم رسیدیم خونه و دوتامون با ذوق رفتیم تو اتاق من و بهش گفتم
*: زود باش اطلاعاتشون و رو بگو اول سویونگ
+: خوردی اول سانگ یونگ
*: سویونگ
+: سانگ یونگ
*: پس دوتاشون و خلاصه بگو
+: اوکی(تو مشخصات رمان زندگی نامشون و نوشتم و الانم همونا رو گفت)
*: آخی حتما خیلی سختی کشیدن(بغض)
+: اوم(بغض)
+: ایییششش اوکی
۴ روز بعد
از زبان چه مین
امروز امروز چهارشنبه بود سرویسمون اومد دنبالمون با سه مین نشستیم تو ماشین سرویسمون هرچیز میشنید و به مامان بابامون میگفت و برای همین هیچ قت با سه مین تو ماشین حرف نمی زدیم رسیدیم خونه و دوتامون با ذوق رفتیم تو اتاق من و بهش گفتم
*: زود باش اطلاعاتشون و رو بگو اول سویونگ
+: خوردی اول سانگ یونگ
*: سویونگ
+: سانگ یونگ
*: پس دوتاشون و خلاصه بگو
+: اوکی(تو مشخصات رمان زندگی نامشون و نوشتم و الانم همونا رو گفت)
*: آخی حتما خیلی سختی کشیدن(بغض)
+: اوم(بغض)
۲.۱k
۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.