عشق بی انتها ⁴
عشق بی انتها ⁴
+: اوم
فردا از زبان سویونگ:
با سانگ یونگ داشتیم لباسامون و جمع میکردیم که گفت
×: سویونگ لباس مشکی من و ندیدی
÷: آبجی اینجاس تو چی لباس صورتی ی من و ندیدی
×: بیا اینجاس آبجی
÷: راستی نوار بهداشتی هم بردار
×: مگه کی میشیم ؟!
÷: پسون فردا(نمیدونم شاید داخل من اینجوری میگم یعنی فردای پس فردا اوکی)
×: نداریم نوار فردا با خوراکی و اینا میخرم تو هم فیلم دانلود کن اوکی
÷: اوکی👌🏻
پرش زمانی به فردا صبح
از زبان سانگ یونگ :
از خواب بیدار شدم ساعت ۸ بود بلند شدم رفتم دستشویی و کار های لازم و انجام دادم و بدون صبحونه رفتم بیرون و چندتا نوار و خوراکی خریدم و رفتم خونه یه دوش چند ۲۰ مینی گرفتم و اومدم صبحونه رو چیدم و سویونگ و صدا زدم با هم نشستیم خوردیم و رفتیم یکم دیگه وسایل جمع کردیم
از زبان سه مین :
با سه مین وسایلمون و جمع کردیم و رفتیم شام خوردیم(نکته ۱۰ ساعت بهبعد از سانگ و سویونگ هست)و هرکه رفت تو اتاق خودش برای خواب
پرش زمانی به فردا داخل اتوبوس
+: اوم
فردا از زبان سویونگ:
با سانگ یونگ داشتیم لباسامون و جمع میکردیم که گفت
×: سویونگ لباس مشکی من و ندیدی
÷: آبجی اینجاس تو چی لباس صورتی ی من و ندیدی
×: بیا اینجاس آبجی
÷: راستی نوار بهداشتی هم بردار
×: مگه کی میشیم ؟!
÷: پسون فردا(نمیدونم شاید داخل من اینجوری میگم یعنی فردای پس فردا اوکی)
×: نداریم نوار فردا با خوراکی و اینا میخرم تو هم فیلم دانلود کن اوکی
÷: اوکی👌🏻
پرش زمانی به فردا صبح
از زبان سانگ یونگ :
از خواب بیدار شدم ساعت ۸ بود بلند شدم رفتم دستشویی و کار های لازم و انجام دادم و بدون صبحونه رفتم بیرون و چندتا نوار و خوراکی خریدم و رفتم خونه یه دوش چند ۲۰ مینی گرفتم و اومدم صبحونه رو چیدم و سویونگ و صدا زدم با هم نشستیم خوردیم و رفتیم یکم دیگه وسایل جمع کردیم
از زبان سه مین :
با سه مین وسایلمون و جمع کردیم و رفتیم شام خوردیم(نکته ۱۰ ساعت بهبعد از سانگ و سویونگ هست)و هرکه رفت تو اتاق خودش برای خواب
پرش زمانی به فردا داخل اتوبوس
۲.۴k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.