آفتاب زیبایی اش را به چشم های بیدار شاد باش می گوید

آفتاب، زیبایی اش را به چشم های بیدار شاد باش می گوید.
صبح، در نهایت طراوت و تازگی قد می کشد!
نفس بکش! یک روز دیگر بیداری ات را شاکر باش!
پنجره های خوشبختی به رویت باز است.

شاخه های روزی، پُراند از سیب های سرخ،
و به تمنا نشسته اند تلاش دستان ساعی تو را...

باز هم تقویم ورق خورد و یک روز دیگر،
پیش روی تو گسترده شد.!!!
یعنی یک روز به عمرت اضافه شد
خدا، کریمانه و در نهایت سخاوت
سفره نعمت هایش را گشوده
و به تماشا نشسته است،،
تلاش دستان تو را برای کسب روزی!!!

این دقایق را دریاب!
گام هایت را استوار بر زمین بگذار
و در شروع قدم هایت
خنکای یاد خدا را در روح و جانت جاری کن!..
دیدگاه ها (۷)

ای کاش در خوابِ تو،رویا مرا نِشانددریایِ این جدایی،ساحل مرا ...

ای دل...برای آنکه نگیری چه می کنی؟با روزگار دوری و دیری چه م...

سرآغاز صحبت به نام خداستکه بخشنده و مهربان کبریاستستایش بُوَ...

اوایل پاییز بود...تابستان کوله بار آتشینش را بسته بود و هوا ...

پارت : ۲۱

( گناهکار ) ۱۴۵ part ساعت ها و روزها گذشت جیمین خوشحال تر از...

#عشق- جنایت🔪پارت 54پرش زمان دو ساعت بعد: ویو سوله: جینو: مطم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط