عشق اغیشته به خون
عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۰۶
برخورد بدی در سرش گشت و بدون توجه به حال بدش محکم لباش را به لبای او کوبید .. مک محکمی به لبش زد و پایین لبش را وارد دهانش کرد دستش را پشت موهای بلند و لخت مین جی برد و سرش را به حدی به خودش نزدیک کرد و فشار زیادی که بعضی داد دخترک ناگهانی روی تخت فرود آمد ..
مین جی بدون همکاری دستش را روی سینه تهیونگ گذاشت ولی حولش نداد زیرا نمیخواست شوهرش از او ناراضی شود تا پای دختر دیگری وسط میاد البته فعلا ..
در میان دو دندان هایش ریز و خیلی کوچیک تیکه ای از لب درونی دهان مین جی را گزید .. این گونه شد که مین جی آه ای کشید .. تهیونگ متوجه نبود که داره چیکار میکنه .. چون هنوزم رد خون جلو چشمام بود .. نفس کم آورد و لبش را برداشت ..
مین جی محکم نفس کشید و چشم دوخت در چشم های آفتاب اش
تهیونگ دست هایش را ستون مین جی کرد و روی زانو شد نگران و داغون گفت : کابوس که نبود .. خیلی ترسیدم خیلی
مین جی دستش را بلند کرد و روی صورت تهیونگ کشید مردش تند کف دست مین جی را بوسید و سمت پیشانی مین جی هم شد .. محکم و در عطش پیشانیش را بوسید .. نیم رخش را کشید روی نیم رخ مین جی و سمت گردنش خم شد .. محکم صورتی را لای گردن مین جی مالید .. دخترک نفس کم آورد و لب باز کرد تا نفس بکشد .. و پلک روی هم گذاشت آهسته نفس کشید .. مردش با عشق گردنش را بوسید بو کشید و لبش را با آب دهنش کشید خیس نمود و روی گردن سفید و نرم مین جی کشید .. لرزی به دخترک داد
مین جی زمزمه کنان گفت : من تو عادت ماهانه هستم ..
تهیونگ بوسه ای میان ترقوه مین جی گذاشت و سر بلند کرد ... بی وقفه لب مین جی را بوسید و لبش را کشید روی لب مین جی و با فاصله کم از لب دخترک زمزمه کرد : باشه .. شیرینی .. سخنانش هم برخورد بدی با لب دخترک میکرد .. آروم سر روی بالشت مین جی گذاشت و پتو را روی هر دو کشید ..
مین جی آروم سمتش چرخید تهیونگ دستش را روی پهلو مین جی گذاشت و به سمت کمربندش نزدیک کرد و به خودش چسپاند
......
پارت ۱۰۶
برخورد بدی در سرش گشت و بدون توجه به حال بدش محکم لباش را به لبای او کوبید .. مک محکمی به لبش زد و پایین لبش را وارد دهانش کرد دستش را پشت موهای بلند و لخت مین جی برد و سرش را به حدی به خودش نزدیک کرد و فشار زیادی که بعضی داد دخترک ناگهانی روی تخت فرود آمد ..
مین جی بدون همکاری دستش را روی سینه تهیونگ گذاشت ولی حولش نداد زیرا نمیخواست شوهرش از او ناراضی شود تا پای دختر دیگری وسط میاد البته فعلا ..
در میان دو دندان هایش ریز و خیلی کوچیک تیکه ای از لب درونی دهان مین جی را گزید .. این گونه شد که مین جی آه ای کشید .. تهیونگ متوجه نبود که داره چیکار میکنه .. چون هنوزم رد خون جلو چشمام بود .. نفس کم آورد و لبش را برداشت ..
مین جی محکم نفس کشید و چشم دوخت در چشم های آفتاب اش
تهیونگ دست هایش را ستون مین جی کرد و روی زانو شد نگران و داغون گفت : کابوس که نبود .. خیلی ترسیدم خیلی
مین جی دستش را بلند کرد و روی صورت تهیونگ کشید مردش تند کف دست مین جی را بوسید و سمت پیشانی مین جی هم شد .. محکم و در عطش پیشانیش را بوسید .. نیم رخش را کشید روی نیم رخ مین جی و سمت گردنش خم شد .. محکم صورتی را لای گردن مین جی مالید .. دخترک نفس کم آورد و لب باز کرد تا نفس بکشد .. و پلک روی هم گذاشت آهسته نفس کشید .. مردش با عشق گردنش را بوسید بو کشید و لبش را با آب دهنش کشید خیس نمود و روی گردن سفید و نرم مین جی کشید .. لرزی به دخترک داد
مین جی زمزمه کنان گفت : من تو عادت ماهانه هستم ..
تهیونگ بوسه ای میان ترقوه مین جی گذاشت و سر بلند کرد ... بی وقفه لب مین جی را بوسید و لبش را کشید روی لب مین جی و با فاصله کم از لب دخترک زمزمه کرد : باشه .. شیرینی .. سخنانش هم برخورد بدی با لب دخترک میکرد .. آروم سر روی بالشت مین جی گذاشت و پتو را روی هر دو کشید ..
مین جی آروم سمتش چرخید تهیونگ دستش را روی پهلو مین جی گذاشت و به سمت کمربندش نزدیک کرد و به خودش چسپاند
......
- ۹۷۱
- ۰۸ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط