پارت۳۶....فیک کوک
.
.
"وقتی ادمین نمیتونه دو دیقه بدون شما بمونه:)...قرار بود تا جمعه نباشم ولی نشد:)"
ویوات:
وقتی تهیونگرو بغل کردم خواستم ازش جدا شم که دیدم نیشخند مرموزی زده که بعد ی سری آدم با لباسای مشکی با تفنگ و اینا وارد شدن با مشت به سینه تهیونگ کوبیدم که ولم کنه ولی سفت از کمرم گرفته بود و ولم نمیکرد و با گریه گفتم
+:ولم کن عوضی...کوکککک(داد و گریه)
ت:ساکت باش کیم ات!
+:چی میگی واسه خودت من جئونم جئون من زن کوکم میفهمی ولم کن دست از سرم بردار(گریه و داد)
ت:این ی امتحان برات بود ات که ازش رد شدی*اصلحشو به سمت کوک گرفت*
_:چه زری میزنی واسه خودت کیم؟این کیه؟
+:ج.نی؟
جنی:وووو(دهن بسته)
+:جنییی جنییی نهههه جنییی بیدارررر شووو ولممم کنن*گریه*
ت:این تازه شروعشه
+:تهیونگ لطفا نزن خواهش میکنم(گریه و داد).....نهههههههه کوکککککک ولممممم کنننن کوکککک خواهششش میکنممم ببرینشش دکترررر کوکککک(عربده)
ویوات:
اوه یهو از این خواب لعنتی پریدم این خواب نبود کابوس بود! از پاساژ که اومدیم خواستم یکم بخوابم که کوفتم شد کل بدنم خیس آب بود لباس جذب شده بود به بدنم و همه جام معلوم بود و ی هس بدی کل وجودمو گرفته بود که یکی بدون در زدن وارد شد تهیونگ بود:
ت:کی خیست کرده؟خوبی؟
+:کابوس دیدم عرق کردم میرم ی دوشی بگیرم
ت:اوک
*سکته کردین؟یععع فک کردین کوک رو میکشم؟*
ویوات:
رفتم حموم که با لباس رفتم زیر دوش من همیشه چند دیقه اول رو برای اطمینان بیشتر با لباس دوش میگیرم تو حموم بودم که یکی در زد
+:بله
ت:درو باز میکنی؟
+:بله چیزی میخواید؟یااا دستمو ول کن
ویوات:
در حموم رو باز کردم که تهیونگ اومد داخل بالباس بود دستمو گرفت و درو بست از کمرم گرفت و بردم زیر دوش حموم که هردو باهم خیس شدیم
+:تهیونگ داری چیکار میکنی؟
ت:همون کاری که میخوام...
.
"وقتی ادمین نمیتونه دو دیقه بدون شما بمونه:)...قرار بود تا جمعه نباشم ولی نشد:)"
ویوات:
وقتی تهیونگرو بغل کردم خواستم ازش جدا شم که دیدم نیشخند مرموزی زده که بعد ی سری آدم با لباسای مشکی با تفنگ و اینا وارد شدن با مشت به سینه تهیونگ کوبیدم که ولم کنه ولی سفت از کمرم گرفته بود و ولم نمیکرد و با گریه گفتم
+:ولم کن عوضی...کوکککک(داد و گریه)
ت:ساکت باش کیم ات!
+:چی میگی واسه خودت من جئونم جئون من زن کوکم میفهمی ولم کن دست از سرم بردار(گریه و داد)
ت:این ی امتحان برات بود ات که ازش رد شدی*اصلحشو به سمت کوک گرفت*
_:چه زری میزنی واسه خودت کیم؟این کیه؟
+:ج.نی؟
جنی:وووو(دهن بسته)
+:جنییی جنییی نهههه جنییی بیدارررر شووو ولممم کنن*گریه*
ت:این تازه شروعشه
+:تهیونگ لطفا نزن خواهش میکنم(گریه و داد).....نهههههههه کوکککککک ولممممم کنننن کوکککک خواهششش میکنممم ببرینشش دکترررر کوکککک(عربده)
ویوات:
اوه یهو از این خواب لعنتی پریدم این خواب نبود کابوس بود! از پاساژ که اومدیم خواستم یکم بخوابم که کوفتم شد کل بدنم خیس آب بود لباس جذب شده بود به بدنم و همه جام معلوم بود و ی هس بدی کل وجودمو گرفته بود که یکی بدون در زدن وارد شد تهیونگ بود:
ت:کی خیست کرده؟خوبی؟
+:کابوس دیدم عرق کردم میرم ی دوشی بگیرم
ت:اوک
*سکته کردین؟یععع فک کردین کوک رو میکشم؟*
ویوات:
رفتم حموم که با لباس رفتم زیر دوش من همیشه چند دیقه اول رو برای اطمینان بیشتر با لباس دوش میگیرم تو حموم بودم که یکی در زد
+:بله
ت:درو باز میکنی؟
+:بله چیزی میخواید؟یااا دستمو ول کن
ویوات:
در حموم رو باز کردم که تهیونگ اومد داخل بالباس بود دستمو گرفت و درو بست از کمرم گرفت و بردم زیر دوش حموم که هردو باهم خیس شدیم
+:تهیونگ داری چیکار میکنی؟
ت:همون کاری که میخوام...
۵.۴k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.