پارت دوازدهم
پارت دوازدهم
هانما : چرت نگو...این چه کاریه ! درست نیست..درسته بازیگریم ولی این کار خیلی اشتباهه.بدنمون خوش فرمه باشه ولی اینکه بخوایم خودمونو نشون بدیم..
میشل : آرومممممععععهه
فیلمبردار : باشه پس با همون یه تیکه که میخواستین همو ببوسین تمومش میکنیم.
بفرمایین میتونین برین.
منو هانما رفتیم بیرون و رفتیم یه کافه نزدیک...توی کافه که رفتیم همه اومدن سمتمون و بعد منو هانما هم برای مسخره بازی فرار کردیم ولی بدشانسی اینجا بود...اون پلیسای پنج سال پیش اونجا بودن افتادن دنبالمون ولی این دفعه بهمون رسیدن نوک انگشت پلیسه خورد بهمون ولی نگرفتمون ماهم رفتیم سمت خونه در خونه رو که باز کردیم من رفتم توی اتاق لباسامو در آورد میخواستم لباس جدید بپوشم هانما در رو باز کرد دیدم لباس تنش نیست.با یه لبخند ملیح اومد سمتم و پرتم کرد روی تخت برعکسم کرد(رو به پشت) و آروم د...ی...کشو کرد توم(توم چیه چرت و پرت مینویسم)
چند ساعت بعد...
(وقتی میخوام زود تموم شه و فیکی که پارسال با رفیق شفیقم و نوشتم بزارم)
#توکیوریونجرز
#هانماشوجی
#فیک
#مانگا#انیمه#مایکی
هانما : چرت نگو...این چه کاریه ! درست نیست..درسته بازیگریم ولی این کار خیلی اشتباهه.بدنمون خوش فرمه باشه ولی اینکه بخوایم خودمونو نشون بدیم..
میشل : آرومممممععععهه
فیلمبردار : باشه پس با همون یه تیکه که میخواستین همو ببوسین تمومش میکنیم.
بفرمایین میتونین برین.
منو هانما رفتیم بیرون و رفتیم یه کافه نزدیک...توی کافه که رفتیم همه اومدن سمتمون و بعد منو هانما هم برای مسخره بازی فرار کردیم ولی بدشانسی اینجا بود...اون پلیسای پنج سال پیش اونجا بودن افتادن دنبالمون ولی این دفعه بهمون رسیدن نوک انگشت پلیسه خورد بهمون ولی نگرفتمون ماهم رفتیم سمت خونه در خونه رو که باز کردیم من رفتم توی اتاق لباسامو در آورد میخواستم لباس جدید بپوشم هانما در رو باز کرد دیدم لباس تنش نیست.با یه لبخند ملیح اومد سمتم و پرتم کرد روی تخت برعکسم کرد(رو به پشت) و آروم د...ی...کشو کرد توم(توم چیه چرت و پرت مینویسم)
چند ساعت بعد...
(وقتی میخوام زود تموم شه و فیکی که پارسال با رفیق شفیقم و نوشتم بزارم)
#توکیوریونجرز
#هانماشوجی
#فیک
#مانگا#انیمه#مایکی
- ۵.۴k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط