پارت ۱۲
پارت ۱۲
وانشات جونگ کوک و مایا
وقتی تلفنو قطع کردم یکی ازپشت بهم خورد
چانیول:ببخشید 😔
من:او نه مشکلی نیست😌
چانیول:نه اینجوری نمیشه میشه برای معذرت خواهی شمارو قهوه☕ مهمون کنم
من:هم میشه بزارینش برای بعد
چانیول:لطفا🙏 اینجوری دل من راضی نیست
مایا:هم که این طور باشه پس😄😊
تو سالن کمپانی نشسته بودم که چنیول با دوتا قهوه برگشت
چانیول:بفرمایین🙂
من: خیلی ممنون😊
چانیول:خواهش میکنم راستی به جمع ما خوش اومدی💎
من:ممنون
ساکت نشسته بودیم که گوشی چانیول زنگ خورد📱
چانیول:الو!
.. : ..
چانیول :باش الان اومدم. ببخشید🙏 من باید برم
من :بله حتما معذرت خواهی لازم نیست بای👋
بیکار بودم و داشتم تو کمپانی قدم میزدم🚶♀️ وبعد از اون رفتم خونه🏡 به دوش🛁 گرفتم و میخواستم بخوابم که زنگ درو یکی زد
وقتی درو باز کردم دیدم جونگ کوکه و دستش دوتا قهوه ☕و چیز کیک🍰 هست
کوکی:سوپرایز ببخشید🙏😔 که وقتی گفتی نتونستم بیام
من:کوکییی🤩🤗 خیلی خیلی ممنووون خیلی دوست دارم
کوکی:یدونه بوس پس😙
من:دیگه پورو نشو 😂
چیز کیک و قهوه اهارو خوردیمم و فیلم دیدیم
من:کوکی دیگه باید بری دیر شده فردا تمرین داریم
جونگ کوک:نمیشه فردا تمرین رو بپیچونیم؟!😁
من:نه نمیشه دیگه برو بای
کوکی: باش بای ولی باید به بوس بدی💋
اومدم جولو و یه بوسه ی 💋کوتاه از لباش کردم و خداحافظی👋 کردیم
《صبح》
باصدای زنگ بیدار شدم و گوشیمو برداشتم و وقتی خبرارو خوندم .......
لایک ۱۵ به بالا 💜
کامنت هم ۱۵ به بالا 💜
😁😊
وانشات جونگ کوک و مایا
وقتی تلفنو قطع کردم یکی ازپشت بهم خورد
چانیول:ببخشید 😔
من:او نه مشکلی نیست😌
چانیول:نه اینجوری نمیشه میشه برای معذرت خواهی شمارو قهوه☕ مهمون کنم
من:هم میشه بزارینش برای بعد
چانیول:لطفا🙏 اینجوری دل من راضی نیست
مایا:هم که این طور باشه پس😄😊
تو سالن کمپانی نشسته بودم که چنیول با دوتا قهوه برگشت
چانیول:بفرمایین🙂
من: خیلی ممنون😊
چانیول:خواهش میکنم راستی به جمع ما خوش اومدی💎
من:ممنون
ساکت نشسته بودیم که گوشی چانیول زنگ خورد📱
چانیول:الو!
.. : ..
چانیول :باش الان اومدم. ببخشید🙏 من باید برم
من :بله حتما معذرت خواهی لازم نیست بای👋
بیکار بودم و داشتم تو کمپانی قدم میزدم🚶♀️ وبعد از اون رفتم خونه🏡 به دوش🛁 گرفتم و میخواستم بخوابم که زنگ درو یکی زد
وقتی درو باز کردم دیدم جونگ کوکه و دستش دوتا قهوه ☕و چیز کیک🍰 هست
کوکی:سوپرایز ببخشید🙏😔 که وقتی گفتی نتونستم بیام
من:کوکییی🤩🤗 خیلی خیلی ممنووون خیلی دوست دارم
کوکی:یدونه بوس پس😙
من:دیگه پورو نشو 😂
چیز کیک و قهوه اهارو خوردیمم و فیلم دیدیم
من:کوکی دیگه باید بری دیر شده فردا تمرین داریم
جونگ کوک:نمیشه فردا تمرین رو بپیچونیم؟!😁
من:نه نمیشه دیگه برو بای
کوکی: باش بای ولی باید به بوس بدی💋
اومدم جولو و یه بوسه ی 💋کوتاه از لباش کردم و خداحافظی👋 کردیم
《صبح》
باصدای زنگ بیدار شدم و گوشیمو برداشتم و وقتی خبرارو خوندم .......
لایک ۱۵ به بالا 💜
کامنت هم ۱۵ به بالا 💜
😁😊
۴۰.۸k
۰۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.