chand Party وقتی به بغلش وابسته ای ولی
chand Party: وقتی به بغلش وابسته ای ولی......
هانا: بلند شدم و رفتم تو اتاقم و خودم رو پرت کردم رو تخت
جیهوپ: یونگی تا کی میخواید باهم قهر باشین؟
یونگی: تا وقتی بفهمه که نباید لباس باز بپوشه
جیمین: ولی تو دست اون که نیست هیونگ
نامجون: بچها درست میگن
یونگی: به هر حال میتونست بهم بگه تا نزارم همچین لباسی بپوشه
جین: ایششش توهم ک همش یه جوابی داری پاشو برو باهاش اشتی کن چند شبه نخوابیده اون روز میخواستم برم آب بخورم دیدم هنوز بیداره داره گریه میکنه
یونگی: چی؟واقعا داشت گریه میکرد؟(نگران)
جین: اره از وقتی باهم دعوا کردین اصلا نخوابیده
یونگی: هوفف چرا زودتر بهم نگفتین(و میره به سمت اتاق هانا)
هانا: بلند شدم و رفتم تو اتاقم و خودم رو پرت کردم رو تخت
جیهوپ: یونگی تا کی میخواید باهم قهر باشین؟
یونگی: تا وقتی بفهمه که نباید لباس باز بپوشه
جیمین: ولی تو دست اون که نیست هیونگ
نامجون: بچها درست میگن
یونگی: به هر حال میتونست بهم بگه تا نزارم همچین لباسی بپوشه
جین: ایششش توهم ک همش یه جوابی داری پاشو برو باهاش اشتی کن چند شبه نخوابیده اون روز میخواستم برم آب بخورم دیدم هنوز بیداره داره گریه میکنه
یونگی: چی؟واقعا داشت گریه میکرد؟(نگران)
جین: اره از وقتی باهم دعوا کردین اصلا نخوابیده
یونگی: هوفف چرا زودتر بهم نگفتین(و میره به سمت اتاق هانا)
- ۴.۳k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط