🌸
🌸
ما مردها از دلبران زیبای بوسهخواه بسیار حرف میزنیم...
از دلبران نازکتن مدهوشکننده و اغواگر...
از دارندگان گردنهای بلند بوسیدنی، تنهای برهنهی نورانی و داغ مانند خورشید...
از معصومان بسترها، از پریوارهای آسمانی با صدای روشن و لبان شاتوتی...
بسیار حرف میزنیم از زنانی که دلمان را به یغما میبرند و تنشان را به یغما میبریم ، یا نه به قاعده زیبای آدمیزادی، یکی میشویم.
دل میدهیم و دل میبریم، تصاحب میشویم و تصاحب میکنیم، فتح میکنیم و فتح میشویم، که دلدادگان زیباترین فاتحان جهانند...
اما عاقبت قصهی قبیله زنان محزون حتی یک بار درست و حسابی بوسیده نشده را چه کسی خواهد نوشت؟
زنانی منع شده از لذت...
زنان شرمسار...
زنان با توهم ناکافی و ناپاک و ناکامل بودن زیسته...
زنان با شرم از اندامهای خود آمیخته...
چه کسی از روح اختهشده زنان طبقهی فرودست خواهد نوشت؟
عاقبت، چه کسی به یاد خواهد آورد زنانی را که نرقصیدند، نخندیدند، فتح نکردند، فتح نشدند؟
زنانی که گیسوانشان نشانگان اندوه بیخبری از لذت تن است...
زنانی که صدای همیشه آرامشان نماد غمآغشته ای است از درک نشدن...
من هزار بار میتوانم بنویسم از زنی که با صدایش نوازشم کرد...
از زنی که رقص انگشتان نوازشگرش روی پوست کمرم دردهایم را ربود...
از زنی که در آغوشش و در صدایش برایم گهوارهای امن داشت...
از زنی که رقص با اشعههای خورشید را یادم داد...
اما آیا هرگز آنقدر انسان میشوم که بنویسم از زنانی که نادیده گرفتم؟
از زنانی که رنجاندم؟
از زنان زخمی مغموم؟
از زنان شرمسار ساکت؟
از عاشقان بی صدا که خواستن را پنهان کردند پشت زخم زبانها: تو زن زیبایی نیستی؟
از زنانی که نادیده گرفتم چرا که زنانه لوندی کردن را بلد نبودند؟
از زنانی که چشمم را عاشق نکردند، و روحم خفته بود، و خبر نداشتم از جادوی نفرین ارواح عاصی ساکت؟
یک روز، به شیدایی، در زلف تو آویزم...
ای زنی که یادت دادند از برهنگی شرمسار باشی، از خواستن، از عطش، از هجوم نمناک علاقه، از بلندبلند به قواعد خندیدن.
زنی که یادت ندادند تنها به خودت وفا کنی و ملامت کشی و خوش باشی...
یک روز تو را به یاد خواهم آورد ای نوازش نشده، ای بوسیده نشده، ای از جنون دلخواه ارگاسم همزمان تن و روح، بی خبر...
یک روز تو را خواهم یافت؛ و برایت خواهم گفت اگر نفهمیدمت!
بلد نبودم...
یادم ندادهبودند...
آن روز مرا خواهی بخشید ، زنان بخشندگان تاریخند...
ما مردها از دلبران زیبای بوسهخواه بسیار حرف میزنیم...
از دلبران نازکتن مدهوشکننده و اغواگر...
از دارندگان گردنهای بلند بوسیدنی، تنهای برهنهی نورانی و داغ مانند خورشید...
از معصومان بسترها، از پریوارهای آسمانی با صدای روشن و لبان شاتوتی...
بسیار حرف میزنیم از زنانی که دلمان را به یغما میبرند و تنشان را به یغما میبریم ، یا نه به قاعده زیبای آدمیزادی، یکی میشویم.
دل میدهیم و دل میبریم، تصاحب میشویم و تصاحب میکنیم، فتح میکنیم و فتح میشویم، که دلدادگان زیباترین فاتحان جهانند...
اما عاقبت قصهی قبیله زنان محزون حتی یک بار درست و حسابی بوسیده نشده را چه کسی خواهد نوشت؟
زنانی منع شده از لذت...
زنان شرمسار...
زنان با توهم ناکافی و ناپاک و ناکامل بودن زیسته...
زنان با شرم از اندامهای خود آمیخته...
چه کسی از روح اختهشده زنان طبقهی فرودست خواهد نوشت؟
عاقبت، چه کسی به یاد خواهد آورد زنانی را که نرقصیدند، نخندیدند، فتح نکردند، فتح نشدند؟
زنانی که گیسوانشان نشانگان اندوه بیخبری از لذت تن است...
زنانی که صدای همیشه آرامشان نماد غمآغشته ای است از درک نشدن...
من هزار بار میتوانم بنویسم از زنی که با صدایش نوازشم کرد...
از زنی که رقص انگشتان نوازشگرش روی پوست کمرم دردهایم را ربود...
از زنی که در آغوشش و در صدایش برایم گهوارهای امن داشت...
از زنی که رقص با اشعههای خورشید را یادم داد...
اما آیا هرگز آنقدر انسان میشوم که بنویسم از زنانی که نادیده گرفتم؟
از زنانی که رنجاندم؟
از زنان زخمی مغموم؟
از زنان شرمسار ساکت؟
از عاشقان بی صدا که خواستن را پنهان کردند پشت زخم زبانها: تو زن زیبایی نیستی؟
از زنانی که نادیده گرفتم چرا که زنانه لوندی کردن را بلد نبودند؟
از زنانی که چشمم را عاشق نکردند، و روحم خفته بود، و خبر نداشتم از جادوی نفرین ارواح عاصی ساکت؟
یک روز، به شیدایی، در زلف تو آویزم...
ای زنی که یادت دادند از برهنگی شرمسار باشی، از خواستن، از عطش، از هجوم نمناک علاقه، از بلندبلند به قواعد خندیدن.
زنی که یادت ندادند تنها به خودت وفا کنی و ملامت کشی و خوش باشی...
یک روز تو را به یاد خواهم آورد ای نوازش نشده، ای بوسیده نشده، ای از جنون دلخواه ارگاسم همزمان تن و روح، بی خبر...
یک روز تو را خواهم یافت؛ و برایت خواهم گفت اگر نفهمیدمت!
بلد نبودم...
یادم ندادهبودند...
آن روز مرا خواهی بخشید ، زنان بخشندگان تاریخند...
۴۲.۴k
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.