مه بود کنار آتش نشستم و به ماه کوهستان نگاه کردم بعد دل
مه بود. کنار آتش نشستم و به ماه کوهستان نگاه کردم. بعد دلم برایت تنگ شد. دلم خواست حالت را بپرسم، درباره چیزی ساده با تو حرف بزنم، بعد بگویم قصهام را بفرستم بخوانی؟
یادم آمد صد سال است قصهای ننوشتهام. یادم آمد صد سال است حرف نمی زنیم.
اما مه بود و بوی چوب سوخته و خاک خیس و باران و تنهایی. طبیعی بود دلتنگت باشم. طبیعی نبود؟
#حمید_سلیمی
یادم آمد صد سال است قصهای ننوشتهام. یادم آمد صد سال است حرف نمی زنیم.
اما مه بود و بوی چوب سوخته و خاک خیس و باران و تنهایی. طبیعی بود دلتنگت باشم. طبیعی نبود؟
#حمید_سلیمی
- ۲۲.۸k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط