فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته
پارت۱۴
»دست خودم نبود مست بودم
+همیشه کارایی که کردی رو میندازی گردن مستی چون بار اولت نیست
»من واقعا
+خفه شو(جیغ)
و از خونه رفتم بیرون و توی پارک دور از خونمون نشستم
+هی خدا همه شانس عشق دارن من چی(گریه)
همونجا خوابم برد
_داشتم با ماشین توی شهر میگشتم که توی پارک ی دختری که مثل جنی بود خوابیده بود زنگ زدم به نامجون
:الو
_میگم جنی خونست
:نه چرا
_فکر کنم توی پارک خوابیده
:آها میشه ببریش خونه خودت
_حتما،بای
:بای
رفتم بغلش کردم و بردمش خونه
فردا صبح
ویو جنی
از خواب بیدار شدم روی تخت بودم کی منو آورده اینجا
_صبح بخیر
+من چرا اینجام
_نامی گفت خونه نباشی بهتره و مراقب خودت باش که توی پارک خوابن نبره
+ببخشید مزاحم شما شدم من میرم
_یک دقیقه وایستا
+بله
_خوب من دو.ستت دارم
+چی
_میتونی....
+منم دوستت دارم
#فیک
»دست خودم نبود مست بودم
+همیشه کارایی که کردی رو میندازی گردن مستی چون بار اولت نیست
»من واقعا
+خفه شو(جیغ)
و از خونه رفتم بیرون و توی پارک دور از خونمون نشستم
+هی خدا همه شانس عشق دارن من چی(گریه)
همونجا خوابم برد
_داشتم با ماشین توی شهر میگشتم که توی پارک ی دختری که مثل جنی بود خوابیده بود زنگ زدم به نامجون
:الو
_میگم جنی خونست
:نه چرا
_فکر کنم توی پارک خوابیده
:آها میشه ببریش خونه خودت
_حتما،بای
:بای
رفتم بغلش کردم و بردمش خونه
فردا صبح
ویو جنی
از خواب بیدار شدم روی تخت بودم کی منو آورده اینجا
_صبح بخیر
+من چرا اینجام
_نامی گفت خونه نباشی بهتره و مراقب خودت باش که توی پارک خوابن نبره
+ببخشید مزاحم شما شدم من میرم
_یک دقیقه وایستا
+بله
_خوب من دو.ستت دارم
+چی
_میتونی....
+منم دوستت دارم
#فیک
۹.۵k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.