خب بچه ها این چند پارتی دو تا پایان داره امیدوارم از هر د
خب بچه ها این چند پارتی دو تا پایان داره امیدوارم از هر دو حمایت کنید
چند پارتی
part:5
اولین پایان
ساعت ۳ شب
ویو ا.ت
ساعت ۳ شب بود سنجاق رو از وسط موهام در اوردم و رفتم سمت کلید در و در رو باز کردم داشتم به سمت در میرفتم که نگهبان رو دیدم رفتم و با یه حرکت بیهوشش کردم از تو جیبش کلید رو ورداشتم و رفتم بیرون پاسگاه اینقدر سوسکی رفتم بیرون که هیچ کس متوجه من نشد
پاسگاه نزدیک برج لوته بود به سمت اون حرکت کردم
۳۰ دقیقه بعد
سوار آسانسور شدم و رفتم بالا پشتبوم
دخترک قصه ما کارش رو خیلی خوب بلد بود برای همین هیچ کس متوجه اون نشد
وقتی رسید بالا پشت بوم گوشیش که گذاشته بود تو بلوز اش رو در اورد و گذاشتش رو سنگ و شروع کرد به ویدیو گرفتن
ا.ت:خب این ویدئو رو برای جیهوپ گرفتم همون فرمانده مهم کشور و هرکسی که این رو میبینه ازش میخوام که این ویدئو رو بده به اون خب می خوام براش یه داستان درمورد یه دختر بگم :
تو تاریخ ۱۹۹۷/۳/۱۵ یه دختری تو شهر بوسان به دنیا اومد اون خیلی نحس بود جوری که با بدنیا اومدنش خواهر بزرگترش از دنیا رفت به خاطر همین همهی فامیل هاش و مادر پدرش به اون میگفتن نحس از بچه گی هیچ کس بهش توجه نمی کرد و پدر و مادرش بخاطر هر اشتباه کوچکی که میکرد اون رو کلی میزدن حتی جای یکی از زخم ها هنوز پشت کمرش مونده .
موقعی که اون دختر ۸ سالش شد مادر و پدرش از هم طلاق گرفتن و هیچ کدوم دختر کوچولو رو نخواستن برای همین گذاشتنش پرورشگاه زمان گذشت و بعد از ۵ سال بالاخره یه خانواده دختر کوچولو رو به سرپرستی گرفتن اما خانواده اون بعد از ۲ روز تو یه تصادف مردن و فقط خودش و برادرش زنده موندن
بعد از چند سال از تو مدرسه با یه دختری دوست شد اما اون دختر اونو داد به باباش که مافیا بود و باباش از اون به عنوان یه برده از اون استفاده میکرد
بار ها بهش تجاوز کرد اما دختر کوچولو هیچ قدرتی نداشت که از خودش دفاع کنه خلاصه بعد از بار ها تلاش از اونجا فرار کرد و رفت پیش داداشش و همه چی رو بهش گفت
حالا بعد از سال ها موقعی که آروم داشت زندگی اش رو میکرد یه پسر اومد و اون عاشق لبخند کیوت اون و همه چیه اون شد ولی بعد از چند وقت اونم جاسوس در اومد و اون رو گرفت
خلاصه این داستان زندگی من بود میخواستم بهت بگم چقدر سختی کشیدم و پایان تمه این سختی ها مرگه(بغض و گریه)
و خودش رو پرت کرد پایین
ادامه تو کامنت
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
چند پارتی
part:5
اولین پایان
ساعت ۳ شب
ویو ا.ت
ساعت ۳ شب بود سنجاق رو از وسط موهام در اوردم و رفتم سمت کلید در و در رو باز کردم داشتم به سمت در میرفتم که نگهبان رو دیدم رفتم و با یه حرکت بیهوشش کردم از تو جیبش کلید رو ورداشتم و رفتم بیرون پاسگاه اینقدر سوسکی رفتم بیرون که هیچ کس متوجه من نشد
پاسگاه نزدیک برج لوته بود به سمت اون حرکت کردم
۳۰ دقیقه بعد
سوار آسانسور شدم و رفتم بالا پشتبوم
دخترک قصه ما کارش رو خیلی خوب بلد بود برای همین هیچ کس متوجه اون نشد
وقتی رسید بالا پشت بوم گوشیش که گذاشته بود تو بلوز اش رو در اورد و گذاشتش رو سنگ و شروع کرد به ویدیو گرفتن
ا.ت:خب این ویدئو رو برای جیهوپ گرفتم همون فرمانده مهم کشور و هرکسی که این رو میبینه ازش میخوام که این ویدئو رو بده به اون خب می خوام براش یه داستان درمورد یه دختر بگم :
تو تاریخ ۱۹۹۷/۳/۱۵ یه دختری تو شهر بوسان به دنیا اومد اون خیلی نحس بود جوری که با بدنیا اومدنش خواهر بزرگترش از دنیا رفت به خاطر همین همهی فامیل هاش و مادر پدرش به اون میگفتن نحس از بچه گی هیچ کس بهش توجه نمی کرد و پدر و مادرش بخاطر هر اشتباه کوچکی که میکرد اون رو کلی میزدن حتی جای یکی از زخم ها هنوز پشت کمرش مونده .
موقعی که اون دختر ۸ سالش شد مادر و پدرش از هم طلاق گرفتن و هیچ کدوم دختر کوچولو رو نخواستن برای همین گذاشتنش پرورشگاه زمان گذشت و بعد از ۵ سال بالاخره یه خانواده دختر کوچولو رو به سرپرستی گرفتن اما خانواده اون بعد از ۲ روز تو یه تصادف مردن و فقط خودش و برادرش زنده موندن
بعد از چند سال از تو مدرسه با یه دختری دوست شد اما اون دختر اونو داد به باباش که مافیا بود و باباش از اون به عنوان یه برده از اون استفاده میکرد
بار ها بهش تجاوز کرد اما دختر کوچولو هیچ قدرتی نداشت که از خودش دفاع کنه خلاصه بعد از بار ها تلاش از اونجا فرار کرد و رفت پیش داداشش و همه چی رو بهش گفت
حالا بعد از سال ها موقعی که آروم داشت زندگی اش رو میکرد یه پسر اومد و اون عاشق لبخند کیوت اون و همه چیه اون شد ولی بعد از چند وقت اونم جاسوس در اومد و اون رو گرفت
خلاصه این داستان زندگی من بود میخواستم بهت بگم چقدر سختی کشیدم و پایان تمه این سختی ها مرگه(بغض و گریه)
و خودش رو پرت کرد پایین
ادامه تو کامنت
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #اگوست_دی #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۱۱.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.