Lets go Meh Elud Lake
Lets go Meh Elud Lake
پارت ۱
جنی ویو :
امکان نداره ، چجوری ؟ خدایا حالا چیکار کنم ؟ ( ترس و گریه )
فلش بک به چند ساعت قبل ...
جنی : جونکوککککککک ( بلند ) جونکوکککککککککک ( بلند تر )
ای بابااااا ( از پله های عمارت میاد پایین ) پسر پس تو کجای....
هعی خدا این دیوونه کله سحر ساعت ۷ صبح کجا غیبش زد ؟
جنی ویو :
باز کجا رفته ؟ تلفنمو برداشتم و توی لیست شماره هام دنبال کوک گشتم .
اها ... بالاخره پیداش کردم ( آروم )
زدم روی شماره تا تماس برقرار بشه .
جنی : الو ؟ الو ؟
جونکوک : الو ؟ چیشده تو چرا دوباره صبح خروس خون پاشدی ؟ ( خنده آروم )
جنی : من باید این سوالو از شما بپرسم کدوم قبرستونی رفتی این وقت صبح ؟ ( عصبی )
جونکوک : هیچ جا بابا اوم.......
جنی ویو :
همینطور داشتم سر کوک غر غر میکردم که تا اومد بگه کجاست صداش برای چند دقيقه قطع شد .
جنی : ای خدا ، بابا الوووو ؟
جونکوک : جنی بعدا بهت زنگ میزنم ( با عجله )
جنی : کوک چیزی شده ؟
جونکوک : جنی گفتم بعدا بهت زنگ میزنم ( داد )
(( قطع شدن تلفن ))
جنی : چقدر بد باهام حرف زد . چیشد یهو ؟
رفتم بالا و رو تختم دراز کشیدم چشمام رو بستم تا بتونم بخوابم ولی فکر و خیالی که تو سرم داشتم نمیذاشت . داشتم دیوونه میشدم
جونکوک ویو :)
چند شبه که یه شماره ناشناس بهم زنگ میزنه و هر بار یه لوکیشن میفرسته و میگه اگر جون خواهرت برات مهمه بیا اینجا ...
این قضیه رو زیاد جدی نمیگرفتم . اما کم کم به مرور زمان یه ترس وحشتناکی به جونم افتاد .
فلش بک به صبح امروز ....
امروز صبح قبل از اینکه جنی بیدار شه از خونه زدم بیرون . مامان و بابا هم برای یه سفر کاری خونه نبودن و رفته بودن نیویورک. صبح زود از خونه زدم بیرون و به آدرسی که اینبار فرستاده بود رفتم . آدرس بیرون از شهر بود و با سئول فاصله ی زیادی داشت. بعد از ۲ ساعت
رانندگی خسته کننده به بوسان رسیدم ولی اونجایی که باید منتظر میبودم زیادی خلوت بود ... هیچ کس اونجا حضور نداشت و این باعث میشد یه مقدار مضطرب بشم . بعد از ۱۵ دقیقه ۲ نفر با ۱۰ تا بادیگارد رسیدن اینجا . بهشون میخورد برادر باشن . حدس میزدم خودشونن .
با قدم های بزرگ هی نزدیک و نزدیک تر میشدن تا اینکه بالاخره ...
بچه ها این تازه شروع فیکه . هر چقدر میره جلو تر جذاب تر میشه
ایشالا فردا منتظر پارت بعد باشیدددد :)
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
پارت ۱
جنی ویو :
امکان نداره ، چجوری ؟ خدایا حالا چیکار کنم ؟ ( ترس و گریه )
فلش بک به چند ساعت قبل ...
جنی : جونکوککککککک ( بلند ) جونکوکککککککککک ( بلند تر )
ای بابااااا ( از پله های عمارت میاد پایین ) پسر پس تو کجای....
هعی خدا این دیوونه کله سحر ساعت ۷ صبح کجا غیبش زد ؟
جنی ویو :
باز کجا رفته ؟ تلفنمو برداشتم و توی لیست شماره هام دنبال کوک گشتم .
اها ... بالاخره پیداش کردم ( آروم )
زدم روی شماره تا تماس برقرار بشه .
جنی : الو ؟ الو ؟
جونکوک : الو ؟ چیشده تو چرا دوباره صبح خروس خون پاشدی ؟ ( خنده آروم )
جنی : من باید این سوالو از شما بپرسم کدوم قبرستونی رفتی این وقت صبح ؟ ( عصبی )
جونکوک : هیچ جا بابا اوم.......
جنی ویو :
همینطور داشتم سر کوک غر غر میکردم که تا اومد بگه کجاست صداش برای چند دقيقه قطع شد .
جنی : ای خدا ، بابا الوووو ؟
جونکوک : جنی بعدا بهت زنگ میزنم ( با عجله )
جنی : کوک چیزی شده ؟
جونکوک : جنی گفتم بعدا بهت زنگ میزنم ( داد )
(( قطع شدن تلفن ))
جنی : چقدر بد باهام حرف زد . چیشد یهو ؟
رفتم بالا و رو تختم دراز کشیدم چشمام رو بستم تا بتونم بخوابم ولی فکر و خیالی که تو سرم داشتم نمیذاشت . داشتم دیوونه میشدم
جونکوک ویو :)
چند شبه که یه شماره ناشناس بهم زنگ میزنه و هر بار یه لوکیشن میفرسته و میگه اگر جون خواهرت برات مهمه بیا اینجا ...
این قضیه رو زیاد جدی نمیگرفتم . اما کم کم به مرور زمان یه ترس وحشتناکی به جونم افتاد .
فلش بک به صبح امروز ....
امروز صبح قبل از اینکه جنی بیدار شه از خونه زدم بیرون . مامان و بابا هم برای یه سفر کاری خونه نبودن و رفته بودن نیویورک. صبح زود از خونه زدم بیرون و به آدرسی که اینبار فرستاده بود رفتم . آدرس بیرون از شهر بود و با سئول فاصله ی زیادی داشت. بعد از ۲ ساعت
رانندگی خسته کننده به بوسان رسیدم ولی اونجایی که باید منتظر میبودم زیادی خلوت بود ... هیچ کس اونجا حضور نداشت و این باعث میشد یه مقدار مضطرب بشم . بعد از ۱۵ دقیقه ۲ نفر با ۱۰ تا بادیگارد رسیدن اینجا . بهشون میخورد برادر باشن . حدس میزدم خودشونن .
با قدم های بزرگ هی نزدیک و نزدیک تر میشدن تا اینکه بالاخره ...
بچه ها این تازه شروع فیکه . هر چقدر میره جلو تر جذاب تر میشه
ایشالا فردا منتظر پارت بعد باشیدددد :)
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۸.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.