چیاز عصبانیت دستامو مشت کردماومم قرار عواقب کارتو ببینی
چیاز عصبانیت دستامو مشت کردم..اومم قرار عواقب کارتو ببینی مین سو_
یه لیوان ابجو برداشتم و نشستم روی یه صندلی که زیاد از اونا دور نبود..پسره دستشو روی کمر مین میکشید و باهاش حرف میزد...
بلند شدم و گارسون رو صدا زدم..یه ابجو دیگه برداشتم که وقتی برگشتم دیدم اونا نبودن...
جین: کدوم گوری رفتن.
لیوانو سریع سر کشیدم و انداختمش زمین و به سرعت دنبال مین گشتم..در اتاقا رو دونه به دونه باز کردم.
جین: عوضی
صدایی از توی اتاق می اومد...انگار صدای ناله بود_سریع درو شکستم و وارد اتاق شدم..
مین لخت بود و پسره روش خیمه زده بود و داشت سینه هاشو مارک میکرد*
سریع رفتم سمت پسره و یه مشت خوابوندم توی صورتش..پسره اوفتاد روی زمین خواست بلند بشه که با یه لگد دوباره انداختمش زمین"
پسره پوزخندی زد و سریع از اتاق فرار کرد___
جین: مین سو...
مین حالش خوب نبود روی تخت بود و داشت تند نفس میکشید.
جین: دختره هرزه..پاشو..پاشو بریم خونه که.
یهو از روی تخت بلند شد و به سمت سطل روی زمین دوید..داشت بالا می اورد.
اوفف..گفته بود که تاحالا مشروب نخورده__حتما ظریفتش کم بوده...انگار زیادم خورده.
مین: اوممم..ددی کو؟
جین: ددی؟...اون اصلا به من ددی نمیگه_بعد هنوز بایه پسره رابطه نداشته ددی صداش میکنه!؟
خواست از اتاق بره بیرون که دستشو گرفتم..
مین: ولم کن...میخوام برم پیش ددی..ددی خیلی جذابه.
یدونه زدم توی گوشش که اوفتاد روی زمین..
جین: زود باش لباستو بپوش.
مین سو ویو^^
یه لیوان ابجو برداشتم و نشستم روی یه صندلی که زیاد از اونا دور نبود..پسره دستشو روی کمر مین میکشید و باهاش حرف میزد...
بلند شدم و گارسون رو صدا زدم..یه ابجو دیگه برداشتم که وقتی برگشتم دیدم اونا نبودن...
جین: کدوم گوری رفتن.
لیوانو سریع سر کشیدم و انداختمش زمین و به سرعت دنبال مین گشتم..در اتاقا رو دونه به دونه باز کردم.
جین: عوضی
صدایی از توی اتاق می اومد...انگار صدای ناله بود_سریع درو شکستم و وارد اتاق شدم..
مین لخت بود و پسره روش خیمه زده بود و داشت سینه هاشو مارک میکرد*
سریع رفتم سمت پسره و یه مشت خوابوندم توی صورتش..پسره اوفتاد روی زمین خواست بلند بشه که با یه لگد دوباره انداختمش زمین"
پسره پوزخندی زد و سریع از اتاق فرار کرد___
جین: مین سو...
مین حالش خوب نبود روی تخت بود و داشت تند نفس میکشید.
جین: دختره هرزه..پاشو..پاشو بریم خونه که.
یهو از روی تخت بلند شد و به سمت سطل روی زمین دوید..داشت بالا می اورد.
اوفف..گفته بود که تاحالا مشروب نخورده__حتما ظریفتش کم بوده...انگار زیادم خورده.
مین: اوممم..ددی کو؟
جین: ددی؟...اون اصلا به من ددی نمیگه_بعد هنوز بایه پسره رابطه نداشته ددی صداش میکنه!؟
خواست از اتاق بره بیرون که دستشو گرفتم..
مین: ولم کن...میخوام برم پیش ددی..ددی خیلی جذابه.
یدونه زدم توی گوشش که اوفتاد روی زمین..
جین: زود باش لباستو بپوش.
مین سو ویو^^
- ۳.۸k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط