باز گشت
باز گشت
ویو ات
یونگی دست منو گرفت کشید منم تهیونگو گرفتم هر سه تا مون با هم داشتیم میرفتیم طبقه بالا
،مثل اینکه یادت رفته ددیت تو رو از حفظه ها
.ش....شوگا من ح....حالم ...خو...خوب نی....نیست
؛منم ه..همینطور...درد....دارم
،الان درستتون میکنم
.؛چجوری
،نظرتون راجب به یه تیری سام چیه ها😈😏
.؛خوبه
رفتیم توی اتاق و شوگا منو انداخت روی تخت و لخت شد به تهیونگ گفت که در و ببنده و قفل کنه تهیونگ هم کمین کارو کرد و لباساش رو در آورد و منو توی بغلش گرفت و از بالای سرم لبامو بین لباش قفل کرد
شوگا رفته بود پایین پام و داشت پو.صیم
رو میخورد و ناله های من داخل دهن تهیونگ خفه میشد
یونگی سرشو آورد بالا و به ما نگاه کرد و گفت
،مثل اینکه بیشتر دلت میخواد ها
.ف...فقط ادام...ادامه بدین
یونگی دوباره پو.صیم رو خورد و من ناله کردم که تهیونگ دوباره لبامو بوسید و این دفعه با سینه هام کم بازی میکرد انقدر سرگرم لب گرفتن بودم که وقتی یونگی دی.کشو واردم کرد نفهمیدم وقتی داشت تلمبه میزد تازه حس کردم و دیگه لب گرفتن و تموم کردم
.اححححححح تندتر تندتررررر. ددی
تهیونگ سرمو آورد بالا و گفت
؛پس من چیتم
.توهم ددیمی
؛اوم خوشم اومد
.ددییییی تند ترررررررر آححححححححححح
یونگی داخلم کام کرد ولی من هنوز ا.رضا نشده بودم
.اهههههه درد میکنههههه
؛الان درستش میکنم شوگا بیا بالا
هوم
شوگا اومد منو توی بغلش گرفت و با سینه هام بازی میکرد که تهیونگ دی.کشو واردم کرد
.اهههههههه ددیییییییی
،؛بله
.تندتررررر توهم لبامو بخووور
یونگی شروع کرد به خوردن لبام و مک زدن و منم ناله میکردم که با یه جیغ خفه ارضا شدم و تهیونگ هم کام کرد و ریخت توم
.اههههههه خیلی خوب بوووود
،نمیخوای برای ددی یات ساک بزنی
.با کمال میل
تهیونگ و شوگا رفتن تکیه دادن به تاج تخت و........
ویو ات
یونگی دست منو گرفت کشید منم تهیونگو گرفتم هر سه تا مون با هم داشتیم میرفتیم طبقه بالا
،مثل اینکه یادت رفته ددیت تو رو از حفظه ها
.ش....شوگا من ح....حالم ...خو...خوب نی....نیست
؛منم ه..همینطور...درد....دارم
،الان درستتون میکنم
.؛چجوری
،نظرتون راجب به یه تیری سام چیه ها😈😏
.؛خوبه
رفتیم توی اتاق و شوگا منو انداخت روی تخت و لخت شد به تهیونگ گفت که در و ببنده و قفل کنه تهیونگ هم کمین کارو کرد و لباساش رو در آورد و منو توی بغلش گرفت و از بالای سرم لبامو بین لباش قفل کرد
شوگا رفته بود پایین پام و داشت پو.صیم
رو میخورد و ناله های من داخل دهن تهیونگ خفه میشد
یونگی سرشو آورد بالا و به ما نگاه کرد و گفت
،مثل اینکه بیشتر دلت میخواد ها
.ف...فقط ادام...ادامه بدین
یونگی دوباره پو.صیم رو خورد و من ناله کردم که تهیونگ دوباره لبامو بوسید و این دفعه با سینه هام کم بازی میکرد انقدر سرگرم لب گرفتن بودم که وقتی یونگی دی.کشو واردم کرد نفهمیدم وقتی داشت تلمبه میزد تازه حس کردم و دیگه لب گرفتن و تموم کردم
.اححححححح تندتر تندتررررر. ددی
تهیونگ سرمو آورد بالا و گفت
؛پس من چیتم
.توهم ددیمی
؛اوم خوشم اومد
.ددییییی تند ترررررررر آححححححححححح
یونگی داخلم کام کرد ولی من هنوز ا.رضا نشده بودم
.اهههههه درد میکنههههه
؛الان درستش میکنم شوگا بیا بالا
هوم
شوگا اومد منو توی بغلش گرفت و با سینه هام بازی میکرد که تهیونگ دی.کشو واردم کرد
.اهههههههه ددیییییییی
،؛بله
.تندتررررر توهم لبامو بخووور
یونگی شروع کرد به خوردن لبام و مک زدن و منم ناله میکردم که با یه جیغ خفه ارضا شدم و تهیونگ هم کام کرد و ریخت توم
.اههههههه خیلی خوب بوووود
،نمیخوای برای ددی یات ساک بزنی
.با کمال میل
تهیونگ و شوگا رفتن تکیه دادن به تاج تخت و........
۷.۴k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.