فیک اشپزان پارت 2
#فیک اشپزان پارت 2
ب سمت فروشگاه رفتم ک چندتا مواد غذایی بخرم و از امروز شروع ب تمرین کنم سبد و برداشتم و رفتم سمت یخچال های فروشگاه ک ی مردی پشتش ب من بود و صداش زدم ک از جلو در یخچال بره کنار
ا/ت:اقا میشه برید کنار . یه لحظه برگشت و بهم نگاه کرد و گفت:بزار وسایل مورد نیازم و بردارم
هیچی نگفتم منتظر موندم دیدم پنج دقیقه شد و این کارش تموم نشد دوباره گفتم:هعی اقا بیا کنار دیگ
دوباره برگشت گفت:یااا.. رفتم اون رفت و منم رفتم چند نوع پنیر برداشت مو ب سمت قفسه ادویه ها رفتم و چیزایکی ک مورد نیازم بود رو برداشتم
رفتم تا حساب کنم ک اون مرده سبد شد با سبد من اورد جلو ک بهم خوردیم ک باعث شد صدام دربیاد ا/ت:هعی چته من اول اومدم شروع کرد ب حرف زدن:هعی دختر چرا همش جلوی منی کارتو بکن عجله دارم ا/ت :اگ میزاشتی تا الان رفته بود رفتم حساب کردم پول اومد بیرون
ببخشید کمه پارت بعدی جبران میشه البته فالو کنید
ب سمت فروشگاه رفتم ک چندتا مواد غذایی بخرم و از امروز شروع ب تمرین کنم سبد و برداشتم و رفتم سمت یخچال های فروشگاه ک ی مردی پشتش ب من بود و صداش زدم ک از جلو در یخچال بره کنار
ا/ت:اقا میشه برید کنار . یه لحظه برگشت و بهم نگاه کرد و گفت:بزار وسایل مورد نیازم و بردارم
هیچی نگفتم منتظر موندم دیدم پنج دقیقه شد و این کارش تموم نشد دوباره گفتم:هعی اقا بیا کنار دیگ
دوباره برگشت گفت:یااا.. رفتم اون رفت و منم رفتم چند نوع پنیر برداشت مو ب سمت قفسه ادویه ها رفتم و چیزایکی ک مورد نیازم بود رو برداشتم
رفتم تا حساب کنم ک اون مرده سبد شد با سبد من اورد جلو ک بهم خوردیم ک باعث شد صدام دربیاد ا/ت:هعی چته من اول اومدم شروع کرد ب حرف زدن:هعی دختر چرا همش جلوی منی کارتو بکن عجله دارم ا/ت :اگ میزاشتی تا الان رفته بود رفتم حساب کردم پول اومد بیرون
ببخشید کمه پارت بعدی جبران میشه البته فالو کنید
۲۸.۲k
۰۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.