فیک اشپزان پارت

#فیک اشپزان پارت1

سلام من ا/ت هستم دانشجو رشته اشپزی هستم و برای کار ب یک رستوران رفتم و اونجا شروع ب کار کردم برای یک جشنواره ی بزرگ از هر رستورانی ک در سئول وجود داره یک اشپز ب جشنواره میری و الان مدیر رستوران من رو صدا کرده ک من ب پیشش برم ب راه رو رسیدم و در زدم ا/ت:اقای پارک میشه بیام تو
اقای پارک :بله بیا داخل
وارد شدم اروم جلو میز وایستادم ک اقای پارک گفت:ا/ت با اینک میدونم تازه کاری من مطمئنم استعداد داری پس میخوام روت سرمایه گذاری کنم
ا/ت:من؟ینی ب این جشنواره برم
اقای پارک :بله من تورو انتخاب کردم موفق باشی
نمی دونم چرا حس عجیبی ب جشنواره داشتم و خوشحال بودم از اقای هان تشکر کردم بخاطر سرمایه گذاری و اومد بیرون از دفتر مدیرو ب سمت اشپز خونه رفتم لباسای رستوران در اوردم توی کمد گزاشتم ک یکی از همکارام ب اسم هوسوک اومد پیشم و گفت :هعی ا/ت موفق باشی برای جشنواره
ا/ت :ممنون هوسوک...هوسوک
هوسوک:بله
ا/ت:میدونی رستوران گل رز میخواد اشپز کیم و برا جشنواره بیاره
هوسوک:خب ک چی تو موفق میشی اشپز کیم این تو تو دوره کار اموزی موفق شد
ا/ت :اوم مرسی
با هوسوک خداحافظی کردم و ب سمت فروشگاه رفتم
دیدگاه ها (۶)

#فیک اشپزان پارت 2ب سمت فروشگاه رفتم ک چندتا مواد غذایی بخرم...

#اشپزان پارت 3رفتم سمت ماشینم وسایل و داخلش گذاشتم و پشت فرم...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط