پارت یازدهم
سکو ی صحنه رو لمس کردم
یک دکمه مخفی داشته وقتی زدمش سکو باز شد
فقط دو دقیقه وقت داشتم برای غیر فعال کردنش
+ جک همه رو بیرون کن خودتم برو(داد)
سیم چین رو برداشتم
اول قرمز رو بریدم و بعد سبز(والا من نمی دونم چجوری غیر فعال می کنن همینجوری نوشتم)
غیر فعال شد
چند ثانیه بعد کلی آدم ریختن تو
آژیر قرمز رو کشیدم و باهاشون درگیر شدم
چند نفرشون رو زده بودم و جونی برام نمونده بود
که دوتا اصلحه دیدم
چون تیر هام تموم شده بود خوشحال شدم
برشون داشتم و کسی داشت بهم حمله میکرد رو کشتم
دیدم پلیس ها ریختن تو
+ چرا ا..نق..د دی..ر کر..دی(نفس نفس می زنه)
@ شرمنده بچه ها ماموریت بودن
دیگه هوشیاریم رو از دست دادم
(یک هفته بعد)
نامجون ویو#
یک هفته میشه ا.ت بیهوشه
دکتر گفته به خاطر تیری که قبلا خورده بهش فشار اومد و ضربه شدیدی به پشتش خورده
«فلش بک رو صحنه»
ا.ت : عوضیییییی دویدم سمتش که بد جور حلم داد و با کمر خوردم به سکو
«پایان فلش بک»
رفتم داخل اتاقش
سرم رو گذاشتم رو دستش گریه می کردم
نامجون : ا.ت هق تو رو خدا هق هق بیدار هق شو
دلم هق برای هق نگاه های هق ترسناکت تنگ شده
پاشو هق دعوام کن
ا.د : داشتم صداش رو میشنیدم سعی کردم بهش بگم گریه نکن تمام زورم رو جمع کردم
ا.ت:نا..م...گر..گریه..ن..نکن..م..مرد..ک.ه..گریه.نمیکنه
یک دکمه مخفی داشته وقتی زدمش سکو باز شد
فقط دو دقیقه وقت داشتم برای غیر فعال کردنش
+ جک همه رو بیرون کن خودتم برو(داد)
سیم چین رو برداشتم
اول قرمز رو بریدم و بعد سبز(والا من نمی دونم چجوری غیر فعال می کنن همینجوری نوشتم)
غیر فعال شد
چند ثانیه بعد کلی آدم ریختن تو
آژیر قرمز رو کشیدم و باهاشون درگیر شدم
چند نفرشون رو زده بودم و جونی برام نمونده بود
که دوتا اصلحه دیدم
چون تیر هام تموم شده بود خوشحال شدم
برشون داشتم و کسی داشت بهم حمله میکرد رو کشتم
دیدم پلیس ها ریختن تو
+ چرا ا..نق..د دی..ر کر..دی(نفس نفس می زنه)
@ شرمنده بچه ها ماموریت بودن
دیگه هوشیاریم رو از دست دادم
(یک هفته بعد)
نامجون ویو#
یک هفته میشه ا.ت بیهوشه
دکتر گفته به خاطر تیری که قبلا خورده بهش فشار اومد و ضربه شدیدی به پشتش خورده
«فلش بک رو صحنه»
ا.ت : عوضیییییی دویدم سمتش که بد جور حلم داد و با کمر خوردم به سکو
«پایان فلش بک»
رفتم داخل اتاقش
سرم رو گذاشتم رو دستش گریه می کردم
نامجون : ا.ت هق تو رو خدا هق هق بیدار هق شو
دلم هق برای هق نگاه های هق ترسناکت تنگ شده
پاشو هق دعوام کن
ا.د : داشتم صداش رو میشنیدم سعی کردم بهش بگم گریه نکن تمام زورم رو جمع کردم
ا.ت:نا..م...گر..گریه..ن..نکن..م..مرد..ک.ه..گریه.نمیکنه
۸.۷k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.