عشق قدیمی
part ⁵
وبو هوبی:
واسه تحقیقم موندم دانشگاه....وقتی تموم شد رفتم و ماشین رو روشن کردم و رفتم خونه که دیدم جیمین رو مبل خوابش برده
رفتم تو اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت که اونو دیدم!
اون عکس
عکس بچگی من و ات
چقدر دلم براش تنگ شده
کاش میشد ببینمش....اشکی از چشمام چکید که همون موقع جیمین اومد تو اتاق منم سریع اشکامو پاک کردم
جیمین: جیهوپ...داشتی گریه میکردی؟
هوپی: نه من حالم خوبه "الکی میگه😢"
جیمین: همیشه تظاهر میکنی شادی....چرا با خودت اینکارو میکنی....به خاطر اون دختره گریه میکردی؟
هوپی: ...........
جیمین: هیونگ.....بهتره فراموشش کنی....شاید....دیگه نتونی پیشش باشی.....شاید اون الان ازدواج کرده
هوپی: جیمین هیچی نگوو "نیمه بلند"
من میدونم اون هیچوقت ازدواج نمیکنه....فقط منو دوست داره
جیمین: از کجا میدونی؟ شاید دیگه تو رو یادش هم نباشه....نمیخوام ناراحتت کنم ولی....اگه همش فکر اون دختره باشی خودت نابود میشی
هوپی: برام مهم نیست فقط اگه ۲ سال دیگه بخونم موفق میشم و میتونم برم پیشش
جیمین: تو یه عاشق واقعی هستی.....یه عاشق که واسه عشقش هرکاری میکنه.....خوش به حال دختر داییت.....من دیگه میرم
هوپی: وایسا!
جیمین: چیه؟
هوپی: اگه....حق با تو باشه چی؟ اگه منو یادش رفته باشه چی؟
جیمین: عااا...نه....من مطمئنم تو رو یادش نرفته
هوپی: ولی خودت الان میگفتی
جیمین: مت غلط کردم یه ضری زدم....مگه نمیگی دوست داره....مگه نمیگی بهش قول دادی و اونم گفت منتظرت میمونه
هوپی: ولی ما فقط بچه بودم....عشقمون قدیمیه
جیمین: معلومه که قدیمی نیست....عشق شما از بچگی باهاتون بوده.....پس الانم هست
هوپی: ............
جیمین: دیگه بس کن بیا من میرم غذا درست میکنم تو هم بیا
هوپی: گشنم نیست
جیمین: اگه نیای غذا رو تا ته میکنم تو حلقت
هوپی: باشه حالا میام "خنده"
راستی جریان اون دختره چی بود؟ "از اتاق داد زد چون جیمین تو آشپزخونه بود"
جیمین: هیچی....تو اتوبوس باهم آشنا شدیم....فهمیدم سال اولیه
هوپی: یعنی عاشق یه سال اولی شدی؟
جیمین: چشه مگه....خودتم عاشق دختر داییت شدی
هوپی: من سالهاست عاشقشم ولی تو چجوری یه دقیقه ای عاشق شدی؟
جیمین: عشق در یک نگاه
هوپی: واو....خوشبخت باشین....حالا اسمش چیه؟
جیمین: ات
هوپی: آت؟
جیمین: آره....چیه چرا خماری؟
هوپی: هیچی.....آخه اسم دختر دایی من اته
جیمین: حتما اسماشون یکیه
هوپی: اوهوم....شاید
فردا ی آن روز
دیگه جا نداره که بنویسم
واسهی اینکه امروز تولد امیدمون هست پارت های این فیک رو بیشتر میزارم
کلا امروز پارت زیاد میزارم💜
#فیک#فیک_بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_جیمین#فیکشن
#فیک_شوگا#فیک_جیهوپ#فیک_نامجون#فیک_جین#سناریو#سناریو_بی_تی_اس#سناریودرخواستی
#وانشات#تکپارتی#جیمین#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#تهیونگ#جونگکوک #بی_تی_اس#یونگی
وبو هوبی:
واسه تحقیقم موندم دانشگاه....وقتی تموم شد رفتم و ماشین رو روشن کردم و رفتم خونه که دیدم جیمین رو مبل خوابش برده
رفتم تو اتاق و خودمو پرت کردم رو تخت که اونو دیدم!
اون عکس
عکس بچگی من و ات
چقدر دلم براش تنگ شده
کاش میشد ببینمش....اشکی از چشمام چکید که همون موقع جیمین اومد تو اتاق منم سریع اشکامو پاک کردم
جیمین: جیهوپ...داشتی گریه میکردی؟
هوپی: نه من حالم خوبه "الکی میگه😢"
جیمین: همیشه تظاهر میکنی شادی....چرا با خودت اینکارو میکنی....به خاطر اون دختره گریه میکردی؟
هوپی: ...........
جیمین: هیونگ.....بهتره فراموشش کنی....شاید....دیگه نتونی پیشش باشی.....شاید اون الان ازدواج کرده
هوپی: جیمین هیچی نگوو "نیمه بلند"
من میدونم اون هیچوقت ازدواج نمیکنه....فقط منو دوست داره
جیمین: از کجا میدونی؟ شاید دیگه تو رو یادش هم نباشه....نمیخوام ناراحتت کنم ولی....اگه همش فکر اون دختره باشی خودت نابود میشی
هوپی: برام مهم نیست فقط اگه ۲ سال دیگه بخونم موفق میشم و میتونم برم پیشش
جیمین: تو یه عاشق واقعی هستی.....یه عاشق که واسه عشقش هرکاری میکنه.....خوش به حال دختر داییت.....من دیگه میرم
هوپی: وایسا!
جیمین: چیه؟
هوپی: اگه....حق با تو باشه چی؟ اگه منو یادش رفته باشه چی؟
جیمین: عااا...نه....من مطمئنم تو رو یادش نرفته
هوپی: ولی خودت الان میگفتی
جیمین: مت غلط کردم یه ضری زدم....مگه نمیگی دوست داره....مگه نمیگی بهش قول دادی و اونم گفت منتظرت میمونه
هوپی: ولی ما فقط بچه بودم....عشقمون قدیمیه
جیمین: معلومه که قدیمی نیست....عشق شما از بچگی باهاتون بوده.....پس الانم هست
هوپی: ............
جیمین: دیگه بس کن بیا من میرم غذا درست میکنم تو هم بیا
هوپی: گشنم نیست
جیمین: اگه نیای غذا رو تا ته میکنم تو حلقت
هوپی: باشه حالا میام "خنده"
راستی جریان اون دختره چی بود؟ "از اتاق داد زد چون جیمین تو آشپزخونه بود"
جیمین: هیچی....تو اتوبوس باهم آشنا شدیم....فهمیدم سال اولیه
هوپی: یعنی عاشق یه سال اولی شدی؟
جیمین: چشه مگه....خودتم عاشق دختر داییت شدی
هوپی: من سالهاست عاشقشم ولی تو چجوری یه دقیقه ای عاشق شدی؟
جیمین: عشق در یک نگاه
هوپی: واو....خوشبخت باشین....حالا اسمش چیه؟
جیمین: ات
هوپی: آت؟
جیمین: آره....چیه چرا خماری؟
هوپی: هیچی.....آخه اسم دختر دایی من اته
جیمین: حتما اسماشون یکیه
هوپی: اوهوم....شاید
فردا ی آن روز
دیگه جا نداره که بنویسم
واسهی اینکه امروز تولد امیدمون هست پارت های این فیک رو بیشتر میزارم
کلا امروز پارت زیاد میزارم💜
#فیک#فیک_بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_جیمین#فیکشن
#فیک_شوگا#فیک_جیهوپ#فیک_نامجون#فیک_جین#سناریو#سناریو_بی_تی_اس#سناریودرخواستی
#وانشات#تکپارتی#جیمین#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#تهیونگ#جونگکوک #بی_تی_اس#یونگی
۱۹.۸k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.