منشی جدید شرکت فصل

منشی جدید شرکت "فصل² "
part ⁹



و در همان موقع:


فیلیکس: قربان...شما موفق شدید...مین یونگی افتاد زندان
جی‌وو: هومم....خیلی خوبه...حالا ببینم خانوادش میخوان چیکار کنن
میا: حتما میمیرن دیگه اون دوتا بدجور عاشق هم بودن
سئوجون: ولی قربان اون پسره جیهو....ممکنه مدارک رو بدزده
فیلیکس: راست میگه قربان
جی‌وو: باید یکیو بفرستم تا مو به مو دنبال اونا بره
میا: جیهو یا ات؟
جی‌وو: عااا...جیهو...اون خطرناک تره
سئوجون: من میتونم
فیلیکس: احمق تو رو می‌شناسن باید یکی که ندونن با ما کار میکنه رو بفرستیم
جی‌وو: فیلیکس راست میگه....یکی از زیر دست ها رو میفرستم....نامو
نامو: بله قربان
جی‌وو: این عکسو ببین "عکس جیهو رو نشونش داد"
باید این پسره رو تعقیب کنی ببینی کجا ها میره کجا ها میاد با کی میره و.....
نامو: چشم
جی‌وو: چرا وسط حرف من میپری؟
نامو: ب...ببخشید
جی‌وو: حالا زود باش برو شرکتشون
نامو: چشم قربان

"توی شرکت"

جیهو: ات واسه چی اومدی معلومه خیلی خسته ای برو خونه بگیز بخواب
ات: نمیتونم....نمیتونم بخوابم
خ‌.جانگ: ولی ات جان اینطوری به سلامتیت آسیب میزنی
ات: مهم نیست
جیهو: مهم نیست؟ میدونی اگه یونگی برگرده ببینه تو توی این وضعیتی با من چیکار میکنه؟
خانم جانگ‌....منو ببخشید ولی میشه اگه میتونید امشب رو پیش ات بمونید؟
خ.جانگ: بله حتما
ات: ولی من میخوام اینجا بمونم
خ.جانگ: ات انقدر مقاومت نکن تو حالت خوب نیست
بیا بریم سوار ماشین من شو تا برسونمت خونه
ات: خیله خوب باشه

ات و خانم جانگ رفتن خونه
طولی نکشید که ات خوابش برد
و خانم جانگ رفت خونشون
که جیهو زنگ زد به خانم جانگ
خ.جانگ: بله جناب پارک
جیهو: سلام....ات حالش چطوره؟
خ.جانگ: خوابید منم اومدم خونمون
جیهو: بله خیلی ممنونم ازتون....شب نمیتونم برم اونجا میشه شما صبح برید و یه سر بهش بزتید؟
خ.جانگ: ولی من کلید اونجا رد ندارم
جیهو: کلید یدکی زیر گلدون توی آپارتمان هست اگه خواستید
خ.جانگ: آهان ممنون چشم صبح بهش سر میزنم
جیهو: خیلی ازتون ممنونم....خدافظ
خ.جانگ: خدافظ

"ویو جیهو"
ساعت ۳.۳۰ صبح بود....خیلی خوابم میومد....نفهمیدم چی شد که یکدفعه خوابم برد
وقتی بیدار شدم دیدم توی یه دفترم....اونجایی نبود که خوابم برده بود...راه افتادم و رفتم....یه جورایی واسم آشنا بود....یعنی من کجام؟
هیشکی اینجا نبود....رفتم سمت یه راهرو که دیدم اونجا یه گاوصندوق بود.....یه رمزیو زدم که در گاوصندوق باز شد....توش یه پرونده بود....پرونده رو باز کردم دیدم.....پرونده‌ی جی‌وو هست....دقیقا عین همونی که به جی‌وو دادیم....ا.این امکان نداشت....چطوری این پرونده اینجاست؟
دست من؟ اصلا باورم نمیشه....میتونم یونگیو آزاد کنم!
اما یدفعه همه‌ی امیدم نابود شد!
خوب خماری🤣
خیلی وقت بود حرستون نداده بودم ببخشید
دیدگاه ها (۷)

عشق قدیمی

عشق قدیمی

منشی جدید شرکت "فصل² ''part ⁸ات: زود باش جیهو باید بریم دادگ...

عشق قدیمی

نام فکی:عشق مخفیPart: 18ویو ات*از ماشین پیاده شدم*ی بادیگارد...

نام فیک: عشق مخفیPart: 30ویو جیمین*مطمئنم دنبال نقطه ضعفمه*ح...

نام فیک:عشق مخفیPart: 7ویو جیمین*جی. گفتم که برام کار پیش او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط