پارت ۱۸ فصل ۲ شوهر خون آشام من *آخرین ماه گمشده*🥰🥰
پارت ۱۸ فصل ۲ شوهر خونآشام من *آخرین ماه گمشده*🥰🥰
میونجئونگ:ایی سرم آخ *سرشو محکم با دستاش میگیره *
کوک:چیشدی دخترم حالت خوبه *استرس*
میونجئونگ:ا...آره...ولی...من...باید...برم
کوک:چرا
میونجئونگ:چون ۱۰روزی میشه از بازی بیرون نیومدم
آب بدنم خشک شده و کمبود انرژی آوردم زود خوب میشم
کوک:هوفف تو چرا انقد حواس پرتی دخترم
اصلا به بابات نرفتی
میونجئونگ: عه با...ب* بیهوش میشه *
کوک :ایششش * میونجئونگو برآید بغل میکنه *
کوک : کوچولو بهتره یکم استراحت کنی*پوشه میون جئونگو رو باز میکنه واز بازی خارجش میکنه*
کوک:خدایا این بچه چقد حواس پرته *خودشم از بازی خارج میشه*
*ویو لونا*☺️
از بازی اومدم بیرون خونمو تمیز کردم صبحانه خوردم لباسامو شستم
ویه دوش ۱۵ مینی گرفتمو اومدم بی رون ساعت ۷بود یک ساعت دیگه وقت داشتم تا آماده شم پس اومدم بیرون لباسامو پوشیدم (عکسشونو تو پست بعد میزارم)یه شلوار دمپا پوشیدم با یه لباس شیک گشاد ویه ساک خیلی
شیک برداشتم و اینکمو زدم ویه رژ لب خیلییی قرمز گذاشتم تو ساکم و راه افتادم این تیپ هروز من نبود من هر روز یک تیپ متفاوت میزدم ولی این اولین باری بود که اینجوری تیپ میزدم دلیل این لباس گشادمم جونگ کوکه چون مطمئنم اگه یک لباس که بدنمو معلوم میکرد میپوشیدم صد در صد همین امروز به فاکم میداد راه افتادم سمت دانشگاه
*پایان ویو*
*ویو لولا خواهر زاده کوک*
ساعت ۶ صبح بود من باید ساعت ۸ مدرسه میبودم
و طبق معمول دایی باید منو میرسوند
ولی هنوز تو بازی بود پس منم رفتم رو شیکمش وشروع به بپر بپر کردم
خیلی حال میداد که یهو بیدار شد
*پایا ویو*
پایان پارت ۱۸😍😍
میونجئونگ:ایی سرم آخ *سرشو محکم با دستاش میگیره *
کوک:چیشدی دخترم حالت خوبه *استرس*
میونجئونگ:ا...آره...ولی...من...باید...برم
کوک:چرا
میونجئونگ:چون ۱۰روزی میشه از بازی بیرون نیومدم
آب بدنم خشک شده و کمبود انرژی آوردم زود خوب میشم
کوک:هوفف تو چرا انقد حواس پرتی دخترم
اصلا به بابات نرفتی
میونجئونگ: عه با...ب* بیهوش میشه *
کوک :ایششش * میونجئونگو برآید بغل میکنه *
کوک : کوچولو بهتره یکم استراحت کنی*پوشه میون جئونگو رو باز میکنه واز بازی خارجش میکنه*
کوک:خدایا این بچه چقد حواس پرته *خودشم از بازی خارج میشه*
*ویو لونا*☺️
از بازی اومدم بیرون خونمو تمیز کردم صبحانه خوردم لباسامو شستم
ویه دوش ۱۵ مینی گرفتمو اومدم بی رون ساعت ۷بود یک ساعت دیگه وقت داشتم تا آماده شم پس اومدم بیرون لباسامو پوشیدم (عکسشونو تو پست بعد میزارم)یه شلوار دمپا پوشیدم با یه لباس شیک گشاد ویه ساک خیلی
شیک برداشتم و اینکمو زدم ویه رژ لب خیلییی قرمز گذاشتم تو ساکم و راه افتادم این تیپ هروز من نبود من هر روز یک تیپ متفاوت میزدم ولی این اولین باری بود که اینجوری تیپ میزدم دلیل این لباس گشادمم جونگ کوکه چون مطمئنم اگه یک لباس که بدنمو معلوم میکرد میپوشیدم صد در صد همین امروز به فاکم میداد راه افتادم سمت دانشگاه
*پایان ویو*
*ویو لولا خواهر زاده کوک*
ساعت ۶ صبح بود من باید ساعت ۸ مدرسه میبودم
و طبق معمول دایی باید منو میرسوند
ولی هنوز تو بازی بود پس منم رفتم رو شیکمش وشروع به بپر بپر کردم
خیلی حال میداد که یهو بیدار شد
*پایا ویو*
پایان پارت ۱۸😍😍
۱.۳k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.