🌹 🌹 من دوستت دارم دیونه پارت۱۰۱ سمت سروش برگشتم..داشت سیگ
🌹 🌹 من دوستت دارم دیونه #پارت۱۰۱ #سمت سروش برگشتم..داشت سیگار میکشید.دستشو گرفتم واز جاش بلندش کردم..
-عه ولم کن کجامیبری منو.
-حرف نزن بیا.
-بیشعور میگم دستمو ول کن ..
-بیشعور عموته
-کی به توی احمق مدرک روانشناسی داده.
-همون که به تو مدرک پزشکی داده.
هرکاری میکرد نمیتونست دستشو جداکنه...داخل حیاط شدیم داشتیم به درحیاط نزدیک میشدیم..
بالاخره دستشو آزاد کرد..
-حالا که تا اینجاامدی بریم بیرون یه دوری میزنیم دیگه
-من نخوام باتوء گوریل بیام بیرون کیو باید ببینم.
باشنیدن حرفش،زدم زیر خنده..
-هرهر حرفم کجاش خنده داشت..
-حتما خنده داره که دارم میخندم..یاد خودمو امیر افتادم همیشه بهش میگفتم گوریل.
-خب بریم..
-نه ..
-ببین آقای به ظاهر محترم که داری بچه بازی درمیاری بایدبه عرضت برسونم درمان شمارو به بنده سپردن ومن قول دادم که حال شمارو خوب کنم وبه قولم عمل میکنم به هر طریقی شده..
-یه سوال.؟تومگه روانشناس نیستی
-هستم
-مگه الان نباید تومطبت باشیوبیمارابرای درمان بیان پیشت.میخوام بدونم اینجاچیکارمیکنی..؟
- هرکسی روش خودشو داره ..روش منم اینه که برم خونه ای بیمارامواونارودرمون کنم.ازمطبم خبری نیست..فهمیدی..
-من چیکارکنم تودست از سرم برداری.
-یه پیشنهاد؟
-چی؟
- منو تو گیتار میزنیم جلوی خانوادت رأی گیری میکنیم اگه تو رأی بیشتری آوردی من میرم دیگه پشت سرمم نگاه نمیکنم..خوبه..
-نه حوصله ای این مسخره بازیارو ندارم.
-پس مجبوری منو تحمل کنی ...
دندوناشوروهم میسابیدونگام میکرد.
-میدونی الان دوست دارم چیکارکنم.
-گردن منو بشکنی.
-خوبه که میدونی..
-خب نظرت چیه ؟؟
نگاه خیره ای به من انداخت
-باشه قبوله .ولی به یه شرط..
-چه شرطی؟؟
-این موضوع رو باهیچکدوم از خانواده درمیون نزاری که به نفع تورأی بدن.
-نه خیالت تخت تخت.
بدون اینکه چیزی بگه سمت ساختمون راه افتاد..
-کجا؟؟
نگاهی به آقای درخشنده انداختم..باغروری که تو قیافش بیداد میکرد به منو سروش که گیتار به دست نشسته بودیم چشم دوخته بود...مامان سروش سه تاازخواهراش.پنج تا از خدمه و باغبونم بودن من ازشون خواسته بودم که بیان..
-خب راستشو بخواین منو آقاسروش گل یه قول یه شرط بندی بینمون صورت گرفته والان میخوایم گیتار بزنیم تا کدوممون مهارتش بیشتره وشرطو میبره..خب سروش جان اول تو شروع میکنی یامن؟
-تو اول شروع کن.
-باشه.
نویسنده:S.m.a.E
-عه ولم کن کجامیبری منو.
-حرف نزن بیا.
-بیشعور میگم دستمو ول کن ..
-بیشعور عموته
-کی به توی احمق مدرک روانشناسی داده.
-همون که به تو مدرک پزشکی داده.
هرکاری میکرد نمیتونست دستشو جداکنه...داخل حیاط شدیم داشتیم به درحیاط نزدیک میشدیم..
بالاخره دستشو آزاد کرد..
-حالا که تا اینجاامدی بریم بیرون یه دوری میزنیم دیگه
-من نخوام باتوء گوریل بیام بیرون کیو باید ببینم.
باشنیدن حرفش،زدم زیر خنده..
-هرهر حرفم کجاش خنده داشت..
-حتما خنده داره که دارم میخندم..یاد خودمو امیر افتادم همیشه بهش میگفتم گوریل.
-خب بریم..
-نه ..
-ببین آقای به ظاهر محترم که داری بچه بازی درمیاری بایدبه عرضت برسونم درمان شمارو به بنده سپردن ومن قول دادم که حال شمارو خوب کنم وبه قولم عمل میکنم به هر طریقی شده..
-یه سوال.؟تومگه روانشناس نیستی
-هستم
-مگه الان نباید تومطبت باشیوبیمارابرای درمان بیان پیشت.میخوام بدونم اینجاچیکارمیکنی..؟
- هرکسی روش خودشو داره ..روش منم اینه که برم خونه ای بیمارامواونارودرمون کنم.ازمطبم خبری نیست..فهمیدی..
-من چیکارکنم تودست از سرم برداری.
-یه پیشنهاد؟
-چی؟
- منو تو گیتار میزنیم جلوی خانوادت رأی گیری میکنیم اگه تو رأی بیشتری آوردی من میرم دیگه پشت سرمم نگاه نمیکنم..خوبه..
-نه حوصله ای این مسخره بازیارو ندارم.
-پس مجبوری منو تحمل کنی ...
دندوناشوروهم میسابیدونگام میکرد.
-میدونی الان دوست دارم چیکارکنم.
-گردن منو بشکنی.
-خوبه که میدونی..
-خب نظرت چیه ؟؟
نگاه خیره ای به من انداخت
-باشه قبوله .ولی به یه شرط..
-چه شرطی؟؟
-این موضوع رو باهیچکدوم از خانواده درمیون نزاری که به نفع تورأی بدن.
-نه خیالت تخت تخت.
بدون اینکه چیزی بگه سمت ساختمون راه افتاد..
-کجا؟؟
نگاهی به آقای درخشنده انداختم..باغروری که تو قیافش بیداد میکرد به منو سروش که گیتار به دست نشسته بودیم چشم دوخته بود...مامان سروش سه تاازخواهراش.پنج تا از خدمه و باغبونم بودن من ازشون خواسته بودم که بیان..
-خب راستشو بخواین منو آقاسروش گل یه قول یه شرط بندی بینمون صورت گرفته والان میخوایم گیتار بزنیم تا کدوممون مهارتش بیشتره وشرطو میبره..خب سروش جان اول تو شروع میکنی یامن؟
-تو اول شروع کن.
-باشه.
نویسنده:S.m.a.E
۷۷.۰k
۰۸ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.