part two!
part two!
زمزمه وار گفتم : هر کاری از جی ام ساختس ! ...
جو جانگ حرفم رو تکمیل کرد و گفت : از جی ام ، ارباب جوان ساختس ! ...
هوم دهن بسته ایی کشیدم.
و بعد خندیدم .
هوسوک اخم کرد و پرسید : به چی میخندی جیمینی ؟ "
خیره به پاکت خون گفتم : همه بهم میگن کثیفم ... "
فرصت صحبت بهش ندادم .
بهش نگاه کردم ، پرسیدم : من واقعا کثیفم هوسوک هیونگ ؟؟ "
چشمای هوسوک قرمز شد .
عصبانی بود : هیچکس حق نداره به دوست من بگه کثیف ! "
" اچ اس "
جیمین به چشمام نگاه کرد و پرسید : من واقعا کثیفم هوسوک هیونگ ؟؟ "
چی ؟ کی تونسته به دوست بلک سان توهین بکنه ؟
با عصبانیتی که از درونم سر چشمه داشت گفتم : هیچکس حق نداره به دوست من بگه کثیف ! "
به چشم های جیمین نگاه کردم . بازتاب چشمای قرمزم رو درونش به وضوح یک ایینه دیدم !
جیمین نفس عمیقی کشید و گفت : من ارزش این همه عصبانیت رو ندارم هیونگ . اروم باش ... ! "
نا خودآگاه مشتی روی اوپن زدم : اون حرومزاده ها رو کنار میزنم ... ! "
جیمین دست هاش رو دور صورتم قالب کرد : آروم باش هیونگ . آروم باش ! "
جو جانگ بلند گفت : هیونگ نیم د دستات ... ! "
دست هام رو بلند کردم .
دوباره از شدت عصبانیت اتیش گرفته بودن .
به خودم اومدم ، جیمین و جو جانگ خط قرمزای منن .
دست هام خاموش شد .
جیمین نفس راحتی کشید و گفت : پوف ... نزدیک بودا ... نزدیک بود دوباره نیاز باشه پرتش کنیم تو استخر ... !
رو به جیمین کردم و گفتم : چرا کاری نکردی جیمین ؟ ... "
جیمین خون رو توی لیوان ریخت و دستش گرفت.
#مثلخون
#بیتیاس
#فیک
#نامجون،جین،هوسوک،یونگی
#جیمین،تهیونگ،کوک
زمزمه وار گفتم : هر کاری از جی ام ساختس ! ...
جو جانگ حرفم رو تکمیل کرد و گفت : از جی ام ، ارباب جوان ساختس ! ...
هوم دهن بسته ایی کشیدم.
و بعد خندیدم .
هوسوک اخم کرد و پرسید : به چی میخندی جیمینی ؟ "
خیره به پاکت خون گفتم : همه بهم میگن کثیفم ... "
فرصت صحبت بهش ندادم .
بهش نگاه کردم ، پرسیدم : من واقعا کثیفم هوسوک هیونگ ؟؟ "
چشمای هوسوک قرمز شد .
عصبانی بود : هیچکس حق نداره به دوست من بگه کثیف ! "
" اچ اس "
جیمین به چشمام نگاه کرد و پرسید : من واقعا کثیفم هوسوک هیونگ ؟؟ "
چی ؟ کی تونسته به دوست بلک سان توهین بکنه ؟
با عصبانیتی که از درونم سر چشمه داشت گفتم : هیچکس حق نداره به دوست من بگه کثیف ! "
به چشم های جیمین نگاه کردم . بازتاب چشمای قرمزم رو درونش به وضوح یک ایینه دیدم !
جیمین نفس عمیقی کشید و گفت : من ارزش این همه عصبانیت رو ندارم هیونگ . اروم باش ... ! "
نا خودآگاه مشتی روی اوپن زدم : اون حرومزاده ها رو کنار میزنم ... ! "
جیمین دست هاش رو دور صورتم قالب کرد : آروم باش هیونگ . آروم باش ! "
جو جانگ بلند گفت : هیونگ نیم د دستات ... ! "
دست هام رو بلند کردم .
دوباره از شدت عصبانیت اتیش گرفته بودن .
به خودم اومدم ، جیمین و جو جانگ خط قرمزای منن .
دست هام خاموش شد .
جیمین نفس راحتی کشید و گفت : پوف ... نزدیک بودا ... نزدیک بود دوباره نیاز باشه پرتش کنیم تو استخر ... !
رو به جیمین کردم و گفتم : چرا کاری نکردی جیمین ؟ ... "
جیمین خون رو توی لیوان ریخت و دستش گرفت.
#مثلخون
#بیتیاس
#فیک
#نامجون،جین،هوسوک،یونگی
#جیمین،تهیونگ،کوک
۳.۳k
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.