به غم باغبانی فکر میکنم
به غم باغبانی فکر میکنم
که با اندوه بر سر باغچه ی کوچکش نشسته است
و نمیداند چگونه به گل هایش
از آمدن پاییز بگوید که آن ها نمیرند...
این غم را منی که
روزی
به دلم فهمانده ام تو دیگر نیستی خوب میدانم...
سحر رستگار
که با اندوه بر سر باغچه ی کوچکش نشسته است
و نمیداند چگونه به گل هایش
از آمدن پاییز بگوید که آن ها نمیرند...
این غم را منی که
روزی
به دلم فهمانده ام تو دیگر نیستی خوب میدانم...
سحر رستگار
۸۱۲
۰۴ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.