به غم باغبانی فکر میکنم

به غم باغبانی فکر میکنم
که با اندوه بر سر باغچه ی کوچکش نشسته است
و نمیداند چگونه به گل هایش
از آمدن پاییز بگوید که آن ها نمیرند...
این غم را منی که
روزی
به دلم فهمانده ام تو دیگر نیستی خوب میدانم...

سحر رستگار
دیدگاه ها (۲)

مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت،حال من بد بود ،اما!هیچ ک...

😒 😒 😒

اینم از کتابای تخصصی امسال:):purple_heart:

گاهی اوقات آدم دستش به نوشتن نمی رود، پایش پایِ رفتن نیست، د...

P¹⁷باهم از هتل امدیم بیروناول رفتیم به یه پاساژ که معلوم بود...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط