عشق خطرناک من

ویو ا/ت وقتی در رو باز کردم دیدم بارانا روی مبل نشسته عصبانی شدم و گفتم از خونه من گمشو بیرون که خندید و بهم گفت
بارانا: ا/ت خودت خیلی بهتر می دونی که شوگا مال من هست و این خونه مال من است
& داری چی میگی یهو ضربه بدی به سرم خورد که بیهوش شدم وقتی بیدار شدم داخل یک کوچه خلوت بودم و هیچی یادم نبود فقط لباس هام عوض شده بود اصلا یادم نبود چه اتفاقی افتاده بلند شدم و رفتم خونه که وقتی وارد شدم شوگا رو دیدم که خیلی عصبانی هست سریع اومد به سمتم و سیلی محکمی بهم زد چشام پر از اشک شد که گفتم شوگا چی شده بهم گفت
+ آخه هرزه مگه من برات چی کم گذاشته بودم که بهم خیانت کردی
& چی خیانت شوگا معلوم هست داری چی میگی
+ می خوای بگی نکردی بیا اینم عکسات وقتی عکس رو دیدم کم بود شاخ در بیارم داخل بغل یک پسر بودم

[ فلش بک به بعد از بیهوشی ا/ت ]

ویو بارانا بعد از اینکه بیهوشش کردم بردمش داخل یک خونه و لباس هاشو در آوردم به یک پسر هم پول دادم که پیشش بخوابه و ازشون عکس گرفتم بعد لباسو هاش رو عوض کردم و انداختمش داخل یک کوچه و عکس رو برای شوگا فرستادم
پایان ویو بارانا
فلش بک به زمان حال
+ از این به بعد داخل این خونه به عنوان خدمتکار کار می کنی نه بیشتر فهمیدی
&ولی شوگا من کاری نکردم
+ خفه شو هرزه
&یهو دیدم بارانا اومد سمت شوگا و نشست رو پاهاش و بهم گفت ..........


دوستون دارم تا پارت بعد خدافظ 😘🥹🥰⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠❤⁩
دیدگاه ها (۲)

عشق خطر ناک من

"زندگی مانند یک کتاب است؛ هر روز یک صفحه جدید را بنویس و داس...

سلام بچه ها ممکن8 من دیگه نتونم ادامه فیک ها رو بنویسم چون فکر کنم اکثر شما ها از فیک بدتون میاد

عشق خطر ناک من

فیک مافیای سیاه من part 3

📜 خیانت درون عشق 📜🫧پارت اول🫧🌈ویو ا/ت 🌈داشتیم مثل بقیه زندگی ...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط