عشق خطر ناک من

بارانا : فکر می کنی کی هستی وقتی بهش خیانت کردی من از اول سهم می دونستم که تو یک هرزه بیش نیستی از الان هم مجبوری خدمتکار این خونه باشی
+ من هم با بارانا هم نظر هستم از الان فقط یک خدمتکار هستی و اگر بخوای به بارانا: توهین کنی شکنجه بدی در انتظارت هست حالا هم گمشو
بارانا عشقم حقش بود نباید به تو خیانت
می کرد
+ آره لیاقتش همین اصلا فکر نمی کردم اون یه هرزه باشه نمی‌دونم چجوری عاشقش شدم ولی مهم این هست که الان تو رو دارم

ویو ا/ت

چطور شوگا تونست باور کنه که من بهش خیانت کردم من اون رو خیلی دوست داشتم اصلا فکر نمی کردم با هام این کارو کنه الان وضعیتم مثل یک فرشته شاد بود که به جهنم تبعید شده ولی بهش ثابت می کنم که هرزه کی هست اجوما به طرفم آمد و گفت عزیزم واسه وضعیت تو الان من هم ناراحتم اون هرزه لیاقت نداشت جای تو رو
بگیره و ارباب ‌صدام مون کرده تو هم باید بیای ولی اول بیا تا بهت لباس مخصوص رو بدم

& دنبال اجوما رفتم رسیدیم به یک اتاق نصف اتاق لباس های خواب بود کنجکاوانه از اجوما پرسیدم اینا چی هست بهم گفت ارباب قبل از اینکه تو بیای هر شب با یکی بود بیا عزیزم اینم لباست
لباسم رو پوشیدم و دنبال اجوما رفتم همه به ترتیب وایساده بودن یهو بارانا اومد و گفت .......


۸ـ۲ـ۲ـ۱ـ۱
دیدگاه ها (۵)

"زندگی مانند یک کتاب است؛ هر روز یک صفحه جدید را بنویس و داس...

بارانا: امروز یک مهمونی در این عمارت برگزار میشه می خواهم که...

عشق خطرناک من

سلام بچه ها ممکن8 من دیگه نتونم ادامه فیک ها رو بنویسم چون فکر کنم اکثر شما ها از فیک بدتون میاد

پارت 15 رفتم داخل عمارت و رفتم بالا نمیدونم چرا این دختر برا...

❣پارت ششم❣ویو جونگکوک: نمیدونم چراوقتی گفت چیزی دیگه ای نمیخ...

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط