پارت هجدهم
پارت هجدهم
/ت:سلام خوبی؟
کوک:سلام مرسی،خب تعریف کن ببینم
ا/ت چی رو؟
کوک:مگه امروز نرفتی سونو گرافی ؟
ا/ت:آها چرا رفتم
کوک:خب حال این توله چطوره؟
ا/ت:توله که نه یعنی توله ها
کوک:یعنی...
ا/ت:یعنی دوقلو آن یه دختر و یه پسر
کوک:یع..یعنی
ا/ت:نگران نباش دوتاشون خوبن
کوک:تا اینو شنیدم بقلش کردم ،عکسهاشونو نشونم داد و از ذوق زیاد گریم گرفت میخواستم بب.وسمش که یهو
ا/ت: صورتشو نزدیک آورد و قبل از اینکه ببو.سم یهو حالم بهم خورد و دویدم سمت دستشویی
کوک:هوی دختر آروم انگار نه انگار حاملس
رفتم دم در دستشویی
کوک:ا/ت خوبی؟
ا/ت:اره هوق(دوباره آورد بالا)
کوک:اره جون خودت
ا/ت:اومدم بیرون که سرم گیج رفت و کوک رو گرفتم
کوک:باز چی شد خوبی؟
ا/ت:اره فقط سرم گیج رفت
فلش بک به عصر
ا/ت:داشتم لباسامو درمیاوردم که برم حموم که دوباره دلم درد گرفت که کوک از پشت دستشو برد روی دلم و آروم ماساژ داد سرشو برد دم گوشم
و گفت:به خودت زحمت نده چون قراره کمکت کنم
ا/ت:فقط توی درآوردن لباسام
کوک:نخیر توی همه چیز
ا/ت:آخه.....
کوک:هیشش صدا نشنوم
ا/ت: لباسامو درآورد اول موهامو شست و بعد هم بدنمو منم که از خجالت آب شدم
لباسامو پوشوند و موهامو خشک کرد بعدشم رو به شکمم گفت:توله ها زودتر بیاین بیرون من بخاطر شما نمیتونم زنمو........
ا/ت:یااااااااااااااا
کوک:واقیعته دیگه
شرط:۲۰ لایک ۱۵۰ کامنت تا درک کنید انگشتام چقدر درد میکنه
/ت:سلام خوبی؟
کوک:سلام مرسی،خب تعریف کن ببینم
ا/ت چی رو؟
کوک:مگه امروز نرفتی سونو گرافی ؟
ا/ت:آها چرا رفتم
کوک:خب حال این توله چطوره؟
ا/ت:توله که نه یعنی توله ها
کوک:یعنی...
ا/ت:یعنی دوقلو آن یه دختر و یه پسر
کوک:یع..یعنی
ا/ت:نگران نباش دوتاشون خوبن
کوک:تا اینو شنیدم بقلش کردم ،عکسهاشونو نشونم داد و از ذوق زیاد گریم گرفت میخواستم بب.وسمش که یهو
ا/ت: صورتشو نزدیک آورد و قبل از اینکه ببو.سم یهو حالم بهم خورد و دویدم سمت دستشویی
کوک:هوی دختر آروم انگار نه انگار حاملس
رفتم دم در دستشویی
کوک:ا/ت خوبی؟
ا/ت:اره هوق(دوباره آورد بالا)
کوک:اره جون خودت
ا/ت:اومدم بیرون که سرم گیج رفت و کوک رو گرفتم
کوک:باز چی شد خوبی؟
ا/ت:اره فقط سرم گیج رفت
فلش بک به عصر
ا/ت:داشتم لباسامو درمیاوردم که برم حموم که دوباره دلم درد گرفت که کوک از پشت دستشو برد روی دلم و آروم ماساژ داد سرشو برد دم گوشم
و گفت:به خودت زحمت نده چون قراره کمکت کنم
ا/ت:فقط توی درآوردن لباسام
کوک:نخیر توی همه چیز
ا/ت:آخه.....
کوک:هیشش صدا نشنوم
ا/ت: لباسامو درآورد اول موهامو شست و بعد هم بدنمو منم که از خجالت آب شدم
لباسامو پوشوند و موهامو خشک کرد بعدشم رو به شکمم گفت:توله ها زودتر بیاین بیرون من بخاطر شما نمیتونم زنمو........
ا/ت:یااااااااااااااا
کوک:واقیعته دیگه
شرط:۲۰ لایک ۱۵۰ کامنت تا درک کنید انگشتام چقدر درد میکنه
۱۸.۲k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.