Life for love
Life for love
پارت 34
( ساعت ۸ صبح داخل بیمارستان )
انا ویو
باید هرجور شده رئیس رو بپیچونم چون اگه منو بندازه با اون بیمار تا خود شبم خلاص نمی شم! ( زینگ زینگگگ ) الو مگه من به تو نگفتم بهم زنگ نزننن احمق
( علامت ناشناس € )
€ نگران نباشید خانم همچی امنه
انا: واسه چی زنگ زدی بمن اونم الان؟؟!
€ خانم راستش یکم پول میخوام کارم گیره اگر بیوفتم دست پلیس برای خودتونم بد میشع ها!
انا: اولا دفعه اخرته منو دتهدید می کنی دوما من و تو هیچ کاری باهم نداریم که بترسم اگرم گیر بیوفتی زبونت بند نمیشه که تو زندانم می تونی خبر چینی کنی یک ادرس می فرستم بیا اونجا سریعععع
€ چشم خانم
( پایان تماس )
اوووف نزدیک بودا ( تخ تخ )
جیمز: کیههه؟
انا: منم بیام تو!؟
جیمز: سلام صبح بخیر چیزی شده این وقت صبح؟
انا: سلام صبح شما هم بخیر نه فقط ازتون یک خواهشی داشتم!
جیمز: هععع خدا بخیر کنه برو غمت نباشه
انا: مرسی عشقممم
جیمز: برو بچه خجالت بکش همسن باباتمااا
انا: اگه میرا زنگ زد بگو سرش با بیمارا گرمه چیزی بهش نگو که رفتم بیرون
جیمز: باشه فعلا
( ساعت ۱۱ ظهر شرکت )
سان هی ویو
هوووف بالاخره جلسه سهام دارا تموم شد اون روباه های پیررررر اخر منو دیوونه می کنن امروز کلی کار دارم ( عصبی )
( تق تق )
سان هی: بیا تو
منشی: ببخشید مزاحم شدم اقا یکی اومده میگه اسمش فلوراس با شما کار داره!
سان هی: بگو بیاد تو راستی وکیل پارک نیومد؟
منشی: چشم ، داره میاد باهم بفرستمشون؟
سان هی: اره برو
منشی: چشم قربان
پارت 34
( ساعت ۸ صبح داخل بیمارستان )
انا ویو
باید هرجور شده رئیس رو بپیچونم چون اگه منو بندازه با اون بیمار تا خود شبم خلاص نمی شم! ( زینگ زینگگگ ) الو مگه من به تو نگفتم بهم زنگ نزننن احمق
( علامت ناشناس € )
€ نگران نباشید خانم همچی امنه
انا: واسه چی زنگ زدی بمن اونم الان؟؟!
€ خانم راستش یکم پول میخوام کارم گیره اگر بیوفتم دست پلیس برای خودتونم بد میشع ها!
انا: اولا دفعه اخرته منو دتهدید می کنی دوما من و تو هیچ کاری باهم نداریم که بترسم اگرم گیر بیوفتی زبونت بند نمیشه که تو زندانم می تونی خبر چینی کنی یک ادرس می فرستم بیا اونجا سریعععع
€ چشم خانم
( پایان تماس )
اوووف نزدیک بودا ( تخ تخ )
جیمز: کیههه؟
انا: منم بیام تو!؟
جیمز: سلام صبح بخیر چیزی شده این وقت صبح؟
انا: سلام صبح شما هم بخیر نه فقط ازتون یک خواهشی داشتم!
جیمز: هععع خدا بخیر کنه برو غمت نباشه
انا: مرسی عشقممم
جیمز: برو بچه خجالت بکش همسن باباتمااا
انا: اگه میرا زنگ زد بگو سرش با بیمارا گرمه چیزی بهش نگو که رفتم بیرون
جیمز: باشه فعلا
( ساعت ۱۱ ظهر شرکت )
سان هی ویو
هوووف بالاخره جلسه سهام دارا تموم شد اون روباه های پیررررر اخر منو دیوونه می کنن امروز کلی کار دارم ( عصبی )
( تق تق )
سان هی: بیا تو
منشی: ببخشید مزاحم شدم اقا یکی اومده میگه اسمش فلوراس با شما کار داره!
سان هی: بگو بیاد تو راستی وکیل پارک نیومد؟
منشی: چشم ، داره میاد باهم بفرستمشون؟
سان هی: اره برو
منشی: چشم قربان
۴.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.