رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید
رمان ملکه یخی و شاهزاده سوار بر اسب سفید
پارت 22
آدرینا
ازقهوهی شدن پسره توی کلاب خیلی خوشم اومد [نویسنده:منظورش ساشا بیچارهس 🤪😅]به گوشی اس ام اس اومده بود قراربود همه ی مافیاها توی ساختمان مخفی دیدار کنن منم دعوتم ازکلاب اومدم بیرون رفتم خونه وآماده شدم یه لباس لش مشکی پوشیدم باکفش اسپرت مشکی ،کیف مشکی گوشواره مشکی ،وتفنگ مشکیم برداشتم و موهامو دم اسبی بستم ورژلب توت فرنگی هم زدم وبا لندکروز مشکیم بهراه افتادم به سمت ساختمان مخفی
آرمیلا
قراربود توی ساختمان مخفی تمام مافیاها دیدار داشته باشن رفتم خونه ویه هودی مشکی پوشیدم کفش اسپرت مشکی پوشیدم موهامو هم گوجه بستم وبدون هیچ گونه آرایشی به به سمت ماشین لامبورگینی مشکیم رفتم باسرعت روندم به سمت ساختمان مخفی
پارت 22
آدرینا
ازقهوهی شدن پسره توی کلاب خیلی خوشم اومد [نویسنده:منظورش ساشا بیچارهس 🤪😅]به گوشی اس ام اس اومده بود قراربود همه ی مافیاها توی ساختمان مخفی دیدار کنن منم دعوتم ازکلاب اومدم بیرون رفتم خونه وآماده شدم یه لباس لش مشکی پوشیدم باکفش اسپرت مشکی ،کیف مشکی گوشواره مشکی ،وتفنگ مشکیم برداشتم و موهامو دم اسبی بستم ورژلب توت فرنگی هم زدم وبا لندکروز مشکیم بهراه افتادم به سمت ساختمان مخفی
آرمیلا
قراربود توی ساختمان مخفی تمام مافیاها دیدار داشته باشن رفتم خونه ویه هودی مشکی پوشیدم کفش اسپرت مشکی پوشیدم موهامو هم گوجه بستم وبدون هیچ گونه آرایشی به به سمت ماشین لامبورگینی مشکیم رفتم باسرعت روندم به سمت ساختمان مخفی
- ۲.۲k
- ۱۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط