یکشانسبرایتغییرزندگی

‍ یک_شانس_برای_تغییر_زندگی

در سال های دور پادشاه دانایی یک تخته سنگ بزرگ را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل رهگذارن را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است

این داستان ادامه داشت تا اینکه نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد و با هر زحمتی که بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کنار جاده قرار داد

ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را باز کرد داخل آن سکه های طلا و یک نامه پیدا کرد

در نامه نوشته بود : هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد .....

پ ن زندگیتان پرازشانس،وسڪہ هاےطلاڪ همون وجودخودتون طلاس😍 😍
دیدگاه ها (۱۸)

#خبر_از_دل_چ_بگویم!!؟؟خبر از دل چه بگویم که گرفتار تب استدل ...

صفرراهرگاه ب قلبت بسپارےصفرتنهائیستoo:oo‍✍ نیایش ارغوانبارا...

oo:oo#قانعم_بیشتر_از_این_چ_بخواهم_از_تو!!??دلخوشم با غزلی تا...

#مث_عڪس_رُخ_مهتاب_ڪ_افتاد_بر_آببی قرار توأم و،در دل تنگم گله...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط