فکرم

فکرم
بوی سفرۀ عقدی را می‌دهد که
تو را در آیندۀ آرزوهای دیگری
رزرو می‌کند و
مرا کناره‌گیرِ زندگی ...
درست شبیه به پیرمردی که
تکلیفش با مـــرگ روشن گشته است..

نگاهم سر ریز است از
بغض‌های در گلو مانده‌ای که نمی‌شکنند،
همچون سکوتی که
ادا نکرد حال ِ احساسی را که
در تو جا مانده است تا
مرا زمین‌گیر کند در
گل و لای آرزویی که بی‌تو
یک پای برآوردنش لنگ است..
.
.
سکوتِ من،
شکستن نداشت
آخرش تو در دیگری
عاقبت به‌خیر می‌شدی و
من.. بی تو،
به عقوبتِ بی‌کسی دچار می‌گشتم..

می‌دانی .. گاهی باید
حرمت ِ سکوت را نگه داشت
تا احســـاس و عشق ... بی‌آبرو نشوند..


#حمیدرضا_هندی
دیدگاه ها (۱)

گاهی این کمردردِ لعنتی فقط لمس انگشتان تو را می طلبند . . .ه...

مثل شعری که به افکار قلم می آیدبه تن جمعه چه پیراهن غم می آی...

همسایه کناری‌ام، غمگینم می‌کند ...زن و شوهر صبح زود بیدار می...

به قفس‌سوخته گیریم که پر هم بدهندببرند از وسط باغ گذر هم بده...

"پارت اول""یادگاری از تاریکی"تقریبا دو سال شده است که خواهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط