ابنباتتلخ
#ابنبات_تلخ
PaRt:۹
. . _ . .
تهیونگ:اینکه لینا رو بکشی
هانی:چییییییی
تهیونگ:اینکه لینا رو بکشی
هانی:اقای کیم لینا بهترین دوست منه عمرا بتونم همچین کاری کنم
تهیونگ:هوممم پس فک کنم کوک باید اینکارو کنه (فعلا کوک اینجا نیس گایز)
هانی:اصن چرا اینکارو میکنین؟ چرا اون دختر بی گناه رو بکشی ؟
تهیونگ:اومممم دوست دخترم اذیت میشه با وجودش
از دید هانی:
ناراحت بودم عصبی داشتم میمردم از یونا متنفر شدم اون یه روزی بهترین دوست منو لینا بود ولی الان شده واسته برای مرگ لینا.. نمیتونستم واقعا یعنی کوک میخواد بهترین دوست رو بکشه؟ یعنی من بین عشق و رفیق کدوم رو انتخاب میکردم؟
تهیونگ:میتونی بری
هانی:چشم
تهیونگ:بگو کوک بیاد
هانی:چشم (میره)
هانی:اقای جون؟
کوک:بله
هانی:امممم... چیزه اقای جون اقای کیم گفتن برید توی اتاقشون
کوک:باشه برو
هانی:چشم
کوک:بله هیونگ
PaRt:۹
. . _ . .
تهیونگ:اینکه لینا رو بکشی
هانی:چییییییی
تهیونگ:اینکه لینا رو بکشی
هانی:اقای کیم لینا بهترین دوست منه عمرا بتونم همچین کاری کنم
تهیونگ:هوممم پس فک کنم کوک باید اینکارو کنه (فعلا کوک اینجا نیس گایز)
هانی:اصن چرا اینکارو میکنین؟ چرا اون دختر بی گناه رو بکشی ؟
تهیونگ:اومممم دوست دخترم اذیت میشه با وجودش
از دید هانی:
ناراحت بودم عصبی داشتم میمردم از یونا متنفر شدم اون یه روزی بهترین دوست منو لینا بود ولی الان شده واسته برای مرگ لینا.. نمیتونستم واقعا یعنی کوک میخواد بهترین دوست رو بکشه؟ یعنی من بین عشق و رفیق کدوم رو انتخاب میکردم؟
تهیونگ:میتونی بری
هانی:چشم
تهیونگ:بگو کوک بیاد
هانی:چشم (میره)
هانی:اقای جون؟
کوک:بله
هانی:امممم... چیزه اقای جون اقای کیم گفتن برید توی اتاقشون
کوک:باشه برو
هانی:چشم
کوک:بله هیونگ
- ۳.۳k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط