رمان سفر برای عشق پارت ۳۹
رمان سفر برای عشق پارت ۳۹
تهیونگ : آره بریم
ویو بعد از رسیدن
منشی : خانم کیم ا.ت بفرمایین داخل
ا.ت : پاشو بریم
تهیونگ : باشه اومدم
دکتر بعد ازچند دقیقه
تبریک میگم شما یه دختر خانم خوشگل دارید
ا.ت از خوشحالی گریش گرفت و تهیونگ هم هیلی خوشحال بود از دکتر خداحافظی کردن و رفتن تا برای بچه سیسمونی بخرن
ویو داخل خونه
ا.ت : اونو بزار اونور
اونم اونور نه نه یکم به چپ یکم هم به چپ
( فازم چیست 🤣🤣🤣 )
تهیونگ : وای ا.ت خسته شدم بیا بریم بخوابیم بیدار میشیم درستش میکنیم
ا.ت : وای باشه
داشتن میخوابیدند که ا.ت گفت
ا.ت : تهیونگااااا
تهیونگ : زهر ترک شدم چته
ا.ت : نمیخوایم به بچه اسم انتخاب کنیم
خلاصه بعد از کلی اسم اسم بچه رو گذاشتن میسو و خوابید صبح که بیدار شدن اتاق بچه رو درست کردن
ادامه دارد...................
اون یکی رو هم میزارم 🥺🥺
تهیونگ : آره بریم
ویو بعد از رسیدن
منشی : خانم کیم ا.ت بفرمایین داخل
ا.ت : پاشو بریم
تهیونگ : باشه اومدم
دکتر بعد ازچند دقیقه
تبریک میگم شما یه دختر خانم خوشگل دارید
ا.ت از خوشحالی گریش گرفت و تهیونگ هم هیلی خوشحال بود از دکتر خداحافظی کردن و رفتن تا برای بچه سیسمونی بخرن
ویو داخل خونه
ا.ت : اونو بزار اونور
اونم اونور نه نه یکم به چپ یکم هم به چپ
( فازم چیست 🤣🤣🤣 )
تهیونگ : وای ا.ت خسته شدم بیا بریم بخوابیم بیدار میشیم درستش میکنیم
ا.ت : وای باشه
داشتن میخوابیدند که ا.ت گفت
ا.ت : تهیونگااااا
تهیونگ : زهر ترک شدم چته
ا.ت : نمیخوایم به بچه اسم انتخاب کنیم
خلاصه بعد از کلی اسم اسم بچه رو گذاشتن میسو و خوابید صبح که بیدار شدن اتاق بچه رو درست کردن
ادامه دارد...................
اون یکی رو هم میزارم 🥺🥺
۵.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.