ادامه پارت یک
ادامه پارت یک
مایکی : حالا اسمت چیه دوریاکی کوچولو ؟
ا.ت : من ا.ت ا.ف هستم ... اسم شما چیه ؟
مایکی : منم سانو مایکی هستم .
ا.ت : ببخشید ... چرا به من گفتین دوریاکی کوچولو ؟
مایکی : چون مثل دوریاکی نرم و شیرین و بامزه ای .
ذهن ا.ت : نکنه این پسره من رو از دستشون نجات داد تا خودش منو دستمالی کنه . یا خود خدا .
ا.ت : ببخشید کجا داریم میریم ؟ خونه من اون طرفه .
مایکی : داریم میریم خونه من . من با پدربزرگ و خواهرم زندگی می کنم .
ا.ت : ولی ....
مایکی ( قطع کردن حرف ا.ت ) : ولی نداریم . اِما بلده چطوری پات رو خوب کنه . شاید پماد کبودی هم داشته باشه . میمالی رو سرخی هات .
ا.ت : باشه . ( با خجالت و لحن کیوت )
مایکی : خیلی بامزه گفتی .
ا.ت ( رد کردن لبو ) : ببخشید دست خودم نبود .
مایکی : به هر حال بامزه گفتی .
ادامه دارد ...
مایکی : حالا اسمت چیه دوریاکی کوچولو ؟
ا.ت : من ا.ت ا.ف هستم ... اسم شما چیه ؟
مایکی : منم سانو مایکی هستم .
ا.ت : ببخشید ... چرا به من گفتین دوریاکی کوچولو ؟
مایکی : چون مثل دوریاکی نرم و شیرین و بامزه ای .
ذهن ا.ت : نکنه این پسره من رو از دستشون نجات داد تا خودش منو دستمالی کنه . یا خود خدا .
ا.ت : ببخشید کجا داریم میریم ؟ خونه من اون طرفه .
مایکی : داریم میریم خونه من . من با پدربزرگ و خواهرم زندگی می کنم .
ا.ت : ولی ....
مایکی ( قطع کردن حرف ا.ت ) : ولی نداریم . اِما بلده چطوری پات رو خوب کنه . شاید پماد کبودی هم داشته باشه . میمالی رو سرخی هات .
ا.ت : باشه . ( با خجالت و لحن کیوت )
مایکی : خیلی بامزه گفتی .
ا.ت ( رد کردن لبو ) : ببخشید دست خودم نبود .
مایکی : به هر حال بامزه گفتی .
ادامه دارد ...
۱.۰k
۱۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.