86/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
86/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
(اادامه پست قبلی)
عباس بن علی (ع) چون با مشک پر ، به سوی خیمه ها برمی گشت و خود را در مقابل سیلی خروشان از دشمن می دید این شعر حماسی را می خواند:
(( من از مرگ ترسی ندارم آنگاه که صدای مرگ به گوشم برسد تا آنجا که بدنم در میدان جنگ و در میان شمشیرها پنهان شود . جان من فدای فرزند پاک مصطفی باد ! منم عباس که این مشک را به سوی خیمه ها می برم . و در این روز جنگ ترسی از مرگ ندارم .
او که با عشق فراوان و علاقه شدید به رسانیدن آب به سوی خیمه ها روان بود مردی از دشمن به نام زید بن رقاد از پشت درخت خرمایی کمینش کرد و توانست با یک روش ناجوانمردانه بر وی حمله نموده و دست راستش را قطع کند . فرزند حیدرکرار علیه السلام چون از دست راست مایوس گردید باز هم برنامه و هدف خود را در قالب دو بیت حماسی چنین بیان نمود:
(( به خدا سوگند ! گرچه دست راست مرا قطع نمودید ولی من تا آنجا که زنده هستم از آیین خود دفاع خواهم نمود و از امام و پیشوایم که در ایمان خود صادق است و فرزند پیامبر پاک و منزّه و امین است ))
آری ، او به قطع شدن دستش اعتنا ننموده و به مسیر خود ادامه می داد که شخص دیگری به نام ((حکیم بن طفیل )) با همان روش غیرانسانی ((زیدبن رقاد)) از کمین برجست و دست چپ آن حضرت را قطع نمود . و در این هنگام تیرها مانند قطرات باران از طرف دشمن به سوی آن حضرت سرازیر گردید که تیری به مشک و تیری دیگر به سینه اش اصابت نمود و از حرکت باز ماند . در اینجا بود که یکی از افراد دشمن توانست از نزدیک بر وی حمله کند و جمجمه آن حضرت را با عمودی بشکافد و آنگاه که در روی زمین قرار گرفت عرضه داشت :
((عَلَیْکَ منِّی السَّلامُ یا اَباعَبْدِاللّه ))
امام علیه السلام با شنیدن صدای برادر ، خود را به بالین وی رسانیده و در رثای او خطاب به مردم کوفه این چهار بیت را انشاء نمود :
(( شما ای بدترین مردم ! از راه دشمنی و ستم تجاوز کردید و درباره ما خاندان با فرمان پیامبر مخالفت نمودید . آیا پیامبر ، آن بهترین موجودات ، ما را به شما توصیه ننموده بود ؟ آیا جد من احمد منتخب شده و رسول خدا نبود ؟ آیا فاطمه زهرا مادر من نبود و علی آن برادر نیکوترین مردم و برادر پیامبر خدا پدر من نبود ؟ شما مردم در اثر جنایتی که مرتکب شدید مورد لعنت و ذلت قرار گرفتید و به زودی به سوی آتش که حرارتش شدید است ، کشانده خواهید شد))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
(اادامه پست قبلی)
عباس بن علی (ع) چون با مشک پر ، به سوی خیمه ها برمی گشت و خود را در مقابل سیلی خروشان از دشمن می دید این شعر حماسی را می خواند:
(( من از مرگ ترسی ندارم آنگاه که صدای مرگ به گوشم برسد تا آنجا که بدنم در میدان جنگ و در میان شمشیرها پنهان شود . جان من فدای فرزند پاک مصطفی باد ! منم عباس که این مشک را به سوی خیمه ها می برم . و در این روز جنگ ترسی از مرگ ندارم .
او که با عشق فراوان و علاقه شدید به رسانیدن آب به سوی خیمه ها روان بود مردی از دشمن به نام زید بن رقاد از پشت درخت خرمایی کمینش کرد و توانست با یک روش ناجوانمردانه بر وی حمله نموده و دست راستش را قطع کند . فرزند حیدرکرار علیه السلام چون از دست راست مایوس گردید باز هم برنامه و هدف خود را در قالب دو بیت حماسی چنین بیان نمود:
(( به خدا سوگند ! گرچه دست راست مرا قطع نمودید ولی من تا آنجا که زنده هستم از آیین خود دفاع خواهم نمود و از امام و پیشوایم که در ایمان خود صادق است و فرزند پیامبر پاک و منزّه و امین است ))
آری ، او به قطع شدن دستش اعتنا ننموده و به مسیر خود ادامه می داد که شخص دیگری به نام ((حکیم بن طفیل )) با همان روش غیرانسانی ((زیدبن رقاد)) از کمین برجست و دست چپ آن حضرت را قطع نمود . و در این هنگام تیرها مانند قطرات باران از طرف دشمن به سوی آن حضرت سرازیر گردید که تیری به مشک و تیری دیگر به سینه اش اصابت نمود و از حرکت باز ماند . در اینجا بود که یکی از افراد دشمن توانست از نزدیک بر وی حمله کند و جمجمه آن حضرت را با عمودی بشکافد و آنگاه که در روی زمین قرار گرفت عرضه داشت :
((عَلَیْکَ منِّی السَّلامُ یا اَباعَبْدِاللّه ))
امام علیه السلام با شنیدن صدای برادر ، خود را به بالین وی رسانیده و در رثای او خطاب به مردم کوفه این چهار بیت را انشاء نمود :
(( شما ای بدترین مردم ! از راه دشمنی و ستم تجاوز کردید و درباره ما خاندان با فرمان پیامبر مخالفت نمودید . آیا پیامبر ، آن بهترین موجودات ، ما را به شما توصیه ننموده بود ؟ آیا جد من احمد منتخب شده و رسول خدا نبود ؟ آیا فاطمه زهرا مادر من نبود و علی آن برادر نیکوترین مردم و برادر پیامبر خدا پدر من نبود ؟ شما مردم در اثر جنایتی که مرتکب شدید مورد لعنت و ذلت قرار گرفتید و به زودی به سوی آتش که حرارتش شدید است ، کشانده خواهید شد))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
۷۰۷
۰۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.