84/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
84/مروری بر فرمایشات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا
طبری از عقبة بن بشیر اسدی نقل می کند که روزی به حضور امام پنجم حضرت محمد باقر علیه السلام شرفیاب شدم آن حضرت در ضمن سخن به من فرمود :
((عقبه ! ما خاندان پیامبر در پیش شما بنی اسد خونی داریم . در روز عاشورا یکی از اطفال جدم حسین بن علی علیهمالسلام را به دست وی دادند و همین طوری که طفل در بغل آن حضرت بود یک نفر از افراد قبیله شما (بنی اسد) با تیر گلوی او را درید و حسین علیه السلام با دست خود آن خون را گرفت و به هوا پاشید سپس عرضه داشت :
((پروردگارا ! اگر در دنیا نصر و پیروزی آسمانی را از ما گرفتی در عوض ، بهتر از پیروزی را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم خونخوار بگیر))
خوارزمی این جریان را مشروح تر و بدون ذکر سند چنین نقل می کند : پس از کشته شدن یاران حسین بن علی علیهما السلام که بجز زنان و اطفال و بجز امام سجاد کسی در میان خیمه های او باقی نماند استغاثه آن حضرت بلند شد :
((آیا کسی هست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند ، آیا خداترسی هست درباره ما خاندان از خدا بترسد ، آیا یاری کننده ای هست به امید خدا بر ما یاری دهد ، آیا معین و کمکی هست به یاری ما بشتابد . . . ؟ ))
خوارزمی گوید : با شنیدن صدای استغاثه امام علیه السلام صدای گریه و ناله زنان و اطفال از خیمه ها بلند شد ، امام علیه السلام به سوی خیمه ها برگشت و فرمود :
(( فرزندم علی را بیاورید تا با وی نیز وداع بکنم و آن طفل صغیر در بغل پدرش بود که حرمله با تیر او را به شهادت رسانید . امام خون گلوی او را گرفت و به سوی آسمان پاشید و گفت :
(( این مصیبت نیز بر من آسان است زیرا که خدا می بیند))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
طبری از عقبة بن بشیر اسدی نقل می کند که روزی به حضور امام پنجم حضرت محمد باقر علیه السلام شرفیاب شدم آن حضرت در ضمن سخن به من فرمود :
((عقبه ! ما خاندان پیامبر در پیش شما بنی اسد خونی داریم . در روز عاشورا یکی از اطفال جدم حسین بن علی علیهمالسلام را به دست وی دادند و همین طوری که طفل در بغل آن حضرت بود یک نفر از افراد قبیله شما (بنی اسد) با تیر گلوی او را درید و حسین علیه السلام با دست خود آن خون را گرفت و به هوا پاشید سپس عرضه داشت :
((پروردگارا ! اگر در دنیا نصر و پیروزی آسمانی را از ما گرفتی در عوض ، بهتر از پیروزی را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم خونخوار بگیر))
خوارزمی این جریان را مشروح تر و بدون ذکر سند چنین نقل می کند : پس از کشته شدن یاران حسین بن علی علیهما السلام که بجز زنان و اطفال و بجز امام سجاد کسی در میان خیمه های او باقی نماند استغاثه آن حضرت بلند شد :
((آیا کسی هست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند ، آیا خداترسی هست درباره ما خاندان از خدا بترسد ، آیا یاری کننده ای هست به امید خدا بر ما یاری دهد ، آیا معین و کمکی هست به یاری ما بشتابد . . . ؟ ))
خوارزمی گوید : با شنیدن صدای استغاثه امام علیه السلام صدای گریه و ناله زنان و اطفال از خیمه ها بلند شد ، امام علیه السلام به سوی خیمه ها برگشت و فرمود :
(( فرزندم علی را بیاورید تا با وی نیز وداع بکنم و آن طفل صغیر در بغل پدرش بود که حرمله با تیر او را به شهادت رسانید . امام خون گلوی او را گرفت و به سوی آسمان پاشید و گفت :
(( این مصیبت نیز بر من آسان است زیرا که خدا می بیند))
#حدیث#احادیث#روایت#روایات#امام#امامان#معصوم#معصومین#امامت#hadis#imam#شیعه#تشیع#اسلام#اهل_بیت#اهلبیت#حسین#امام_حسین#عاشورا#کربلا#از_مدینه_تا_کربلا#عاشورا#زیارت_عاشورا#
۱.۵k
۰۸ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.