𝙿𝚊𝚛𝚝"𝟷𝟼
𝙿𝚊𝚛𝚝"𝟷𝟼
ا/ت:هر کی که پشت دری عاشقتم
درو باز کردم که دیدم جین پشت دره
ا/ت:خدایا من غلط کردم حرفمو پس میگیرم
عااا سلام کاری داشتی؟
جین:یاااا زمونه چقدر عوض شده زنم زنای قدیم
ا/ت:اولن که من زن نیستم دخترم
دومن مگه از عصر هجر اومدی که میگی زنم زنای قدیم
جین:هرچی باشه از تو خیلی بزرگترم
ا/ت:پنج سال بیشتر تفاوت سنی نداریم
جین:واقعا؟ بهت نمیخوره
ا/ت:هممممم خب کارت؟
جین:نمیخوای تعارف کنی بیام تو ؟
ا/ت:معلومه که نه....اصن چه دلیلی داره
جین:هی تو مطمعنی ارمی هستی؟
ا/ت:اره مگه من چمه؟
همین که مثل بقیه ارمیا ازت امضا نمیخوام و درخواست عکس و چیزای دیگه رو نمیکنم جای شکر داره
جین:خب چون اسکولی که همچین کاری نمیکنی
ا/ت:نخیر چون بغل دستم زندگی میکنی و هرروز میبینمت و باهات دارم حرف میزنم
وقتی اینجوریه چه دلیلی واسه اینکار دارم؟
جین:یاااا تو خیلی پر رویی
ا/ت:به خودت کشیدم
جین:یاااااا( با داد)
ا/ت:زهر انار
زود باش کارتو بگو
جین:اومدم واسه مشاوره
ا/ت:اهااا خب زودتر میگفتی
بیا تو
مامان:اوووو جین امروز حالت چطور؟
جین:به لطف شما بهترم
ا/ت:اینجا چخبره؟ مگه جین چشه
مامان:این یه راز بین منو جینه
جین:اما خانم پارک اگه شما به پی دی نیم نگین که براتون بد میشه
مامان:تا زمانی که خودت چیزی نگی اونم نمیفهمه درضمن من یه مشاورم و وقتی که شما و امثالتون به منه مشاور اعتماد کردین و اومدین حرفاتون رو به من میگین یعنی منم باید راز دار باشمو به کسی نگم
حالا هم بیا بریم اتاق ا/ت تا باهم حرف بزنیم
ا/ت:چرا اتاق من؟
مامان:چون تنها اتاق تمیز داخل خونست
ا/ت:واااا مامان خب اتاقاتونو تمیز کنید
مامان:عشق مامان همه که مثل شما تمیز مرتب نیستن حالا هم ببند تشریف ببر حمومو بشور به باباتم بگو بره دستشویی رو بشوره وگرن دیگه از هیچی خبری نیست
جین:یاع یاع یاععع شرمنده اما نمیتونم جلو خندمو بگیرم ( با خنده)
مامان:اشکال نداره هرچقدر میخوای بخنده توهم زود باش برو زود زود
ا/ت:اوففففف باشه بابا رفتم
°هانیه°
بعد از اومدن جین و گفت و گوی سم ا/ت و خاله رفتم حموم از حموم که اومدم بیرون رفتم رو تخت دراز کشیدم
یکم تو اینستا چرخیدم که یه مسیج برام اومد
بازش کردم
جیمین بود اما شمارمو از کجا گیر اورده اخه
*مکالمه جیمین و هانیه*
جیمین:سلااااممممم هانی
هانیه:هانییی؟ از کی انقدر صمیمی شدیم که من نفهمیدم بعد یه سوال شمارمو از کجا پیدا کردی؟
جیمین:از سارینا
هانیه:اها
جیمین:اره میگم میای بریم بیرون؟.....
ا/ت:هر کی که پشت دری عاشقتم
درو باز کردم که دیدم جین پشت دره
ا/ت:خدایا من غلط کردم حرفمو پس میگیرم
عااا سلام کاری داشتی؟
جین:یاااا زمونه چقدر عوض شده زنم زنای قدیم
ا/ت:اولن که من زن نیستم دخترم
دومن مگه از عصر هجر اومدی که میگی زنم زنای قدیم
جین:هرچی باشه از تو خیلی بزرگترم
ا/ت:پنج سال بیشتر تفاوت سنی نداریم
جین:واقعا؟ بهت نمیخوره
ا/ت:هممممم خب کارت؟
جین:نمیخوای تعارف کنی بیام تو ؟
ا/ت:معلومه که نه....اصن چه دلیلی داره
جین:هی تو مطمعنی ارمی هستی؟
ا/ت:اره مگه من چمه؟
همین که مثل بقیه ارمیا ازت امضا نمیخوام و درخواست عکس و چیزای دیگه رو نمیکنم جای شکر داره
جین:خب چون اسکولی که همچین کاری نمیکنی
ا/ت:نخیر چون بغل دستم زندگی میکنی و هرروز میبینمت و باهات دارم حرف میزنم
وقتی اینجوریه چه دلیلی واسه اینکار دارم؟
جین:یاااا تو خیلی پر رویی
ا/ت:به خودت کشیدم
جین:یاااااا( با داد)
ا/ت:زهر انار
زود باش کارتو بگو
جین:اومدم واسه مشاوره
ا/ت:اهااا خب زودتر میگفتی
بیا تو
مامان:اوووو جین امروز حالت چطور؟
جین:به لطف شما بهترم
ا/ت:اینجا چخبره؟ مگه جین چشه
مامان:این یه راز بین منو جینه
جین:اما خانم پارک اگه شما به پی دی نیم نگین که براتون بد میشه
مامان:تا زمانی که خودت چیزی نگی اونم نمیفهمه درضمن من یه مشاورم و وقتی که شما و امثالتون به منه مشاور اعتماد کردین و اومدین حرفاتون رو به من میگین یعنی منم باید راز دار باشمو به کسی نگم
حالا هم بیا بریم اتاق ا/ت تا باهم حرف بزنیم
ا/ت:چرا اتاق من؟
مامان:چون تنها اتاق تمیز داخل خونست
ا/ت:واااا مامان خب اتاقاتونو تمیز کنید
مامان:عشق مامان همه که مثل شما تمیز مرتب نیستن حالا هم ببند تشریف ببر حمومو بشور به باباتم بگو بره دستشویی رو بشوره وگرن دیگه از هیچی خبری نیست
جین:یاع یاع یاععع شرمنده اما نمیتونم جلو خندمو بگیرم ( با خنده)
مامان:اشکال نداره هرچقدر میخوای بخنده توهم زود باش برو زود زود
ا/ت:اوففففف باشه بابا رفتم
°هانیه°
بعد از اومدن جین و گفت و گوی سم ا/ت و خاله رفتم حموم از حموم که اومدم بیرون رفتم رو تخت دراز کشیدم
یکم تو اینستا چرخیدم که یه مسیج برام اومد
بازش کردم
جیمین بود اما شمارمو از کجا گیر اورده اخه
*مکالمه جیمین و هانیه*
جیمین:سلااااممممم هانی
هانیه:هانییی؟ از کی انقدر صمیمی شدیم که من نفهمیدم بعد یه سوال شمارمو از کجا پیدا کردی؟
جیمین:از سارینا
هانیه:اها
جیمین:اره میگم میای بریم بیرون؟.....
۶.۱k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.