و دیدم کلی خراکی توشه چنداتا شکلات و شیر کاکائو برداشتم و
و دیدم کلی خراکی توشه چنداتا شکلات و شیر کاکائو برداشتم و نشستم به خوردن بعد اشغال شکلات ها و شیر کاکائو رو انداختم و دوباره در یخچال رو باز کردم خواستم غذا درست کنم اما حال نداشتم پس پیدازه سفارش دادم بعد از چند مین غذا رو اوردن غذا رو تحویل گرفتم و گذاشتم رو میز که تهیونگ صدام کرد
ته:ا.تتتت
ا.ت:بلهههه
ته:ی لحظه بیاااا
رفتم تو اتاق تهیونگ
ا.ت:بله کاری داشتی؟
ته:حولم رو جا گذاشتم میشه حولم رو بدی
ا.ت:اوکی
حولش رو از تو کمد ور داشتم و رفتم دادم بهش که پام سر خورد و در کامل باز شد از افتادم رو تهیونگ همینجوری تو چشم های هم نگاه میکردیم که یادم افتاد لخته ی...یعنی لباس زیرم تنش نیستتتت
ا.ت:جیغغغغغ
ته:اییی گوشم
ا.ت:حوله رو بپیچ دور کمرت سریععععع
تهیونگ فهمید چرا جیغ زدم
ته:(خنده)
ا.ت:درد بدو حوله رو ببندددد
ته:باشه باشه(خنده)
حوله رو دور کمرش بست منم سریع رفتم بیرون چون بدن ته خیس بود لباس های منم خیس شده بود رفتم از تو کمد تهیونگ ی هودی مشکیه ساده برداشتم از اونجایی که شروالم هم خیس شده بود و هودیه تهیونگ خیلی بلند بود تصمیم گرفتم که شروال نپوشم و فقط ش*ورت پام باشه
لباسم رو کامل در اوردم و فقط لباس زیر تنم بود خواستم هودی رو بپوشم که...
حمایت=ذوق
ته:ا.تتتت
ا.ت:بلهههه
ته:ی لحظه بیاااا
رفتم تو اتاق تهیونگ
ا.ت:بله کاری داشتی؟
ته:حولم رو جا گذاشتم میشه حولم رو بدی
ا.ت:اوکی
حولش رو از تو کمد ور داشتم و رفتم دادم بهش که پام سر خورد و در کامل باز شد از افتادم رو تهیونگ همینجوری تو چشم های هم نگاه میکردیم که یادم افتاد لخته ی...یعنی لباس زیرم تنش نیستتتت
ا.ت:جیغغغغغ
ته:اییی گوشم
ا.ت:حوله رو بپیچ دور کمرت سریععععع
تهیونگ فهمید چرا جیغ زدم
ته:(خنده)
ا.ت:درد بدو حوله رو ببندددد
ته:باشه باشه(خنده)
حوله رو دور کمرش بست منم سریع رفتم بیرون چون بدن ته خیس بود لباس های منم خیس شده بود رفتم از تو کمد تهیونگ ی هودی مشکیه ساده برداشتم از اونجایی که شروالم هم خیس شده بود و هودیه تهیونگ خیلی بلند بود تصمیم گرفتم که شروال نپوشم و فقط ش*ورت پام باشه
لباسم رو کامل در اوردم و فقط لباس زیر تنم بود خواستم هودی رو بپوشم که...
حمایت=ذوق
۹.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.