که تهیونگ از حموم اومد بیرون وقتی منو تو اون وضع دید چشما
که تهیونگ از حموم اومد بیرون وقتی منو تو اون وضع دید چشماش خمار شد خواستم سریع هودی رو تنم کنم که تهیونگ اومد سمتم و هودی رو از دستم کشید و درازم کرد رو تخت روم خیمه زد و شروع کرد به ما°رک کردن بدنم
بعد از چند مین بالاخره تونستم پرتش کنم اون ور هودی رو ازش گرفتم و سریع تنم کردم رفتم بیرون تهیونگ هم افتاد دنبالم
ته:وایسا ببینممم
ا.ت:برو گمشو خرس بیشور
سریع از پله ها پایین رفتم و دوییدم تو حیاط پشت یکی از درخت ها مخفی شدم و آروم راه میرفتم سمت در که دوتا دست از پشت بغلم کرد
ته:گرفتمت خانم کوچولو
منو سمت خودش برگردوند و گردنم رو خیلی محکم ما°رک کرد
ا.ت:خیلی گاوی اصلا گاو بودن تویی
ته:ععع بی ادب
ا.ت:برو گمشو اونور ببینم
از بغلش اومدم بیرون و رفتم داخل پیتزام رو برداشتم و شروع کردم خوردن تهیونگ هم اومد بخوره کههههه...
حمایت=ذوق
بعد از چند مین بالاخره تونستم پرتش کنم اون ور هودی رو ازش گرفتم و سریع تنم کردم رفتم بیرون تهیونگ هم افتاد دنبالم
ته:وایسا ببینممم
ا.ت:برو گمشو خرس بیشور
سریع از پله ها پایین رفتم و دوییدم تو حیاط پشت یکی از درخت ها مخفی شدم و آروم راه میرفتم سمت در که دوتا دست از پشت بغلم کرد
ته:گرفتمت خانم کوچولو
منو سمت خودش برگردوند و گردنم رو خیلی محکم ما°رک کرد
ا.ت:خیلی گاوی اصلا گاو بودن تویی
ته:ععع بی ادب
ا.ت:برو گمشو اونور ببینم
از بغلش اومدم بیرون و رفتم داخل پیتزام رو برداشتم و شروع کردم خوردن تهیونگ هم اومد بخوره کههههه...
حمایت=ذوق
۱۴.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.