bitter and sweet ☕️ 🍯
bitter and sweet ☕️ 🍯
part 30
فلش بک به یک ماه پیش یا پارت ۲۸
جونگکوک ویو *
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم سوهو گفت که یه اتفاق بد افتاده پس ات رو جا گذاشتم و رفتم
رسیدم به شرکت
سوهو: قربان یکی براتون پاپوش دوخته
جونگکوک: چی؟ کی؟
سوهو: معلوم نیست اما احتمال میگه جیهون از خانواده پارکه همون که بچگی با پدرتون دشمنی داشت
جونگکوک: خب..پاپوشش چیه؟
سوهو: الان میگه
پیام منشیش اومد
"برو مگرنه به ات نمیرسی" و دوتا عکس فوتوشاپ از من با یه دختری درست کرده بود
کلی لعنت فرستادم و رفتم سمت خونه
دیدم ات نیست و وسیله هاشو جمع کرده
کلی زنگ زدم
همه جا رو دنبالش گشتم
خونه مادرش ..دوستش ..هر کی بگی رو گشتم
با این که مامانش اجاره نداد خونشونو بگردم(یادآوری : ات تا ۲ هفته خونه مامانش بود به خاطر افسردگی بردنش پیش خالش تو جزیره ججو)
حالم داغون بود تماسامو جواب نمیداد ..
هیچی اشتها نداشتم بابابزرگم منو میبرد بیمارستان برای این حالم
ولی هیچ دارویی شفای درد و زخمای من نبود
مست میکردم و صبح ها هم با بداخلاقی شرکت رو مدیریت میکردم ..
part 30
فلش بک به یک ماه پیش یا پارت ۲۸
جونگکوک ویو *
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم سوهو گفت که یه اتفاق بد افتاده پس ات رو جا گذاشتم و رفتم
رسیدم به شرکت
سوهو: قربان یکی براتون پاپوش دوخته
جونگکوک: چی؟ کی؟
سوهو: معلوم نیست اما احتمال میگه جیهون از خانواده پارکه همون که بچگی با پدرتون دشمنی داشت
جونگکوک: خب..پاپوشش چیه؟
سوهو: الان میگه
پیام منشیش اومد
"برو مگرنه به ات نمیرسی" و دوتا عکس فوتوشاپ از من با یه دختری درست کرده بود
کلی لعنت فرستادم و رفتم سمت خونه
دیدم ات نیست و وسیله هاشو جمع کرده
کلی زنگ زدم
همه جا رو دنبالش گشتم
خونه مادرش ..دوستش ..هر کی بگی رو گشتم
با این که مامانش اجاره نداد خونشونو بگردم(یادآوری : ات تا ۲ هفته خونه مامانش بود به خاطر افسردگی بردنش پیش خالش تو جزیره ججو)
حالم داغون بود تماسامو جواب نمیداد ..
هیچی اشتها نداشتم بابابزرگم منو میبرد بیمارستان برای این حالم
ولی هیچ دارویی شفای درد و زخمای من نبود
مست میکردم و صبح ها هم با بداخلاقی شرکت رو مدیریت میکردم ..
۳.۹k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.