لجبازی های عاشقانه (پارت۱۶)
لجبازی های عاشقانه (پارت۱۶)
سه سال بعد
توی شرکت پدرم بودم و داشتم مثل هر روز کار هارو انجام میدادم که سوهو امد و بغلم کرد
س . مامانی میشه منو ببری بیرون بستنی برام بخری ؟
* پسرم الان کلی کار ریخته سر من برو پیش داییت باهاش بازی کن
س . اما مامان دایی رفت
* کجا رفت ؟
س . با بابا بزرگ رفت دم در و بابا امد دنبالشون نفهمیدم کجا میرن اما از صحبتای بابا بزرگ فهمیدم دارن میرن جلسه یکی از شرکتا ها اسمشم فکر کنم ۰۰۰۰۰ بود
* ت....تو مطمعنی سوهو
س . اره مامان
* بدو بریم یه جایی
سریع رفتم پیش منشی بهش گفتم که واسه چند ساعت نیستم دست سوهو رو گرفتم و باهاش رفتم خونه یک لباس خوب پوشیدم و زنگ زدم به جولیا
ج . الو
* جولیا لطفا بیا خونه من میخوام برم جایی کار فوری دارم واسه چند ساعت پیش سوهو باش
ج . الان زود میام
سوهو پسر من هست پدرشم تهیونگ بود ولی خود تهیونگ نمیدونست البته سوهو هم فکر میکرد پدرش جیمینه چون من با جیمین ازدواج کردم سوهو بر خلاف سنش پسر باهوشیع درسته دوسالشه ولی خیلی باهوشه چهرش شبیه تهیونگه هر وقت میبینمش یاد تهیونگ میفتم ولی من دیگه عاشق تهیونگ نیستم من الان جیمین رو دارم
* پسرم خاله جولیا الان میاد پیشت خب فضولی نکن تا برگردم
زود از خونه زدم بیرون جولیا رفت تو منم رفتم سمت شرکت ۰۰۰۰ اون شرکت ماله تهیونگه و پدر منم یکی از سهامداراشه البته جیمین هم یکی از سهامدارای اون شرکته جیمین یک شرکت طراحی لباس و کفش و کیف داره قرار بود هروقت جلسه گذاشتن بهم بگه تا منم برم و انتقام بگیرم تهیونگ فکر میکنه من کانادا ام اما دنبالم نیامده چون ما طلاق گرفتیم
رسیدم به شرکت وارد شدم کارکنان همون قبلیا بودن همشون منو شناختن رفتم طبقه دهم و بدون اینکه بزارم منشی حرف بزنه وارد اتاق جلسات شدم همه نگاه ها امد رو من
* سلام ببخشید دیر کردم
هیچ کس از تعجب حرفی نمیزدم
* چیه ؟ ادامه بدید
& ا..... ا . ت
* خیر اشتباه گفتید خانم پارک هستم دختر آقای جعون ، خواهر جونگ کوک و همسر آقای پارک
& همسر؟
* هوف ..... لطفا جلسه رو ادامه بدید من و همسرم دیرمون میشه باید بریم خونه پیش پسرمون
بعد این حرفم دستای جیمین رو توی دستام قفل کردم تا حرس تهیونگ در بیاد دستاش حس خیلی خوبی بهم میداد برخلاف بقیه مردا دستای کوچولو و کیوتی داشت(دلم جیمین خواست 🥺) کلا خیلی خواستنی بود ولی در عین کیوت بودن هات هم بود
سه سال بعد
توی شرکت پدرم بودم و داشتم مثل هر روز کار هارو انجام میدادم که سوهو امد و بغلم کرد
س . مامانی میشه منو ببری بیرون بستنی برام بخری ؟
* پسرم الان کلی کار ریخته سر من برو پیش داییت باهاش بازی کن
س . اما مامان دایی رفت
* کجا رفت ؟
س . با بابا بزرگ رفت دم در و بابا امد دنبالشون نفهمیدم کجا میرن اما از صحبتای بابا بزرگ فهمیدم دارن میرن جلسه یکی از شرکتا ها اسمشم فکر کنم ۰۰۰۰۰ بود
* ت....تو مطمعنی سوهو
س . اره مامان
* بدو بریم یه جایی
سریع رفتم پیش منشی بهش گفتم که واسه چند ساعت نیستم دست سوهو رو گرفتم و باهاش رفتم خونه یک لباس خوب پوشیدم و زنگ زدم به جولیا
ج . الو
* جولیا لطفا بیا خونه من میخوام برم جایی کار فوری دارم واسه چند ساعت پیش سوهو باش
ج . الان زود میام
سوهو پسر من هست پدرشم تهیونگ بود ولی خود تهیونگ نمیدونست البته سوهو هم فکر میکرد پدرش جیمینه چون من با جیمین ازدواج کردم سوهو بر خلاف سنش پسر باهوشیع درسته دوسالشه ولی خیلی باهوشه چهرش شبیه تهیونگه هر وقت میبینمش یاد تهیونگ میفتم ولی من دیگه عاشق تهیونگ نیستم من الان جیمین رو دارم
* پسرم خاله جولیا الان میاد پیشت خب فضولی نکن تا برگردم
زود از خونه زدم بیرون جولیا رفت تو منم رفتم سمت شرکت ۰۰۰۰ اون شرکت ماله تهیونگه و پدر منم یکی از سهامداراشه البته جیمین هم یکی از سهامدارای اون شرکته جیمین یک شرکت طراحی لباس و کفش و کیف داره قرار بود هروقت جلسه گذاشتن بهم بگه تا منم برم و انتقام بگیرم تهیونگ فکر میکنه من کانادا ام اما دنبالم نیامده چون ما طلاق گرفتیم
رسیدم به شرکت وارد شدم کارکنان همون قبلیا بودن همشون منو شناختن رفتم طبقه دهم و بدون اینکه بزارم منشی حرف بزنه وارد اتاق جلسات شدم همه نگاه ها امد رو من
* سلام ببخشید دیر کردم
هیچ کس از تعجب حرفی نمیزدم
* چیه ؟ ادامه بدید
& ا..... ا . ت
* خیر اشتباه گفتید خانم پارک هستم دختر آقای جعون ، خواهر جونگ کوک و همسر آقای پارک
& همسر؟
* هوف ..... لطفا جلسه رو ادامه بدید من و همسرم دیرمون میشه باید بریم خونه پیش پسرمون
بعد این حرفم دستای جیمین رو توی دستام قفل کردم تا حرس تهیونگ در بیاد دستاش حس خیلی خوبی بهم میداد برخلاف بقیه مردا دستای کوچولو و کیوتی داشت(دلم جیمین خواست 🥺) کلا خیلی خواستنی بود ولی در عین کیوت بودن هات هم بود
۱۱۵.۲k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.