رمان داستان زندگی عاشقانه من پارت۴
رمان داستان زندگی عاشقانه من پارت۴
پرش زمانی به اردو
راویتو رایا
رسیدیم اونجا اسمایی هم خونه ها رو مدیر میخوند من و نادیا رفتیم ببینیم ما با کی هم خونه هستیم
راویتو کیوان
رسیدیم اردو دیدم مدیر داره اسامی هم خونه ها رو میخونه منو میلاد رفتیم ببینیم با کی هم خونه شدیم
اسامی
نادیا،میلاد
رایا،کیوان
دینا،ارسلان
آرزو،مهدی
راویتو رایا
فهمیدم من با شاهزاده مدرسه کیوان هم خونه شدم خیلی خوشحال بودم آخه هیچوقت نتونستم عشقمو بهش اعتراف کنم
راویتو داستان
نادیا و میلاد رفتن توی خونه هر کدومشون رفتن وسایلشون رو چیدن توی اتاقشون و اومدن پایین هر دو گرسنه بودن پس شروع کردن به پختن غذا
نادیا:چطوره همراه غذا فیلم عاشقانه نگاه کنیم
میلاد: باشه
داشتن فیلم نگاه میکردن که صحنه عاشقانه شد نادیا پرید بغل میلاد میلاد هم خدا خواسته بوسیدش بعد فهمیدن عاشق همن پس با هم قرار گذاشتن
پرش زمانی به اردو
راویتو رایا
رسیدیم اونجا اسمایی هم خونه ها رو مدیر میخوند من و نادیا رفتیم ببینیم ما با کی هم خونه هستیم
راویتو کیوان
رسیدیم اردو دیدم مدیر داره اسامی هم خونه ها رو میخونه منو میلاد رفتیم ببینیم با کی هم خونه شدیم
اسامی
نادیا،میلاد
رایا،کیوان
دینا،ارسلان
آرزو،مهدی
راویتو رایا
فهمیدم من با شاهزاده مدرسه کیوان هم خونه شدم خیلی خوشحال بودم آخه هیچوقت نتونستم عشقمو بهش اعتراف کنم
راویتو داستان
نادیا و میلاد رفتن توی خونه هر کدومشون رفتن وسایلشون رو چیدن توی اتاقشون و اومدن پایین هر دو گرسنه بودن پس شروع کردن به پختن غذا
نادیا:چطوره همراه غذا فیلم عاشقانه نگاه کنیم
میلاد: باشه
داشتن فیلم نگاه میکردن که صحنه عاشقانه شد نادیا پرید بغل میلاد میلاد هم خدا خواسته بوسیدش بعد فهمیدن عاشق همن پس با هم قرار گذاشتن
۱.۳k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.